پیوند آیین محرم با فضاهای شهری و معماری گذشته ایران
بافت و ساختار شهرهای ایرانی تا پیش از تأثیر تجددگرایی بر آنها که از سالهای پایانی دوران قاجار آغاز شد، دارای برنامهریزی و نظم خاصی بود که از هماهنگی کالبد و محتوای اجتماعی در آنها حکایت میکرد. تعاملات روزمره مردم، رفتوآمدها، دیدارها و انواع رویدادها و آیینهای اجتماعی و فرهنگی در بستر فضاهای شهری گذشته رخ میداد و نظام فضایی شهر، گویی به ابعاد گوناگون زندگی اجتماعی سامان میبخشید.
همچنان که ناصر فکوهی، شهر را نوع خاصی از سازمانیافتگی زندگی اجتماعی در انطباق با فضا توصیف میکند. (فکوهی، ۱۳۹۰: ۲۸) و ادوارد رلف[۱] بر این باور است که در زندگی روزمره نمیتوان مکانها را مستقل از حیات اجتماعی مردم و تفکیک شده از آنان درک و تجربه کرد. مکان در سایه منظر، آیینها، زندگی روزمره، افراد، تجربیات شخصی، مراقبت و توجه به خانه و در بستر دیگر مکانها حس میشود. (رلف، ۱۳۸۹: ۲)
در شهرهای تاریخی ایران نیز هماهنگی با سبک زندگی و رویدادهای جمعی تا خانوادگی در همه اجزا دیده میشد و همانگونه که خانهها مانند جامهای برازنده، برای قلمرو خصوصی ساخته میشدند، فضاهای شهری هم ظرفی متناسب و درخور زندگی اجتماعی مردم به شمار میرفتند.
به بیان دیگر، آفرینش فضاهای عمومی در شهرهای تاریخی، طی فرایندی درونزا رخ میداد و «خصوصیات کالبدی شهرهای ایرانی دارای ارزشهای معماری و برنامهریزی شهری حسابشدهای بود که بر پایه نیازهای روزمره ساکنان آنها و در پاسخ به دگرگونیهای جامعه شهری، شکل یافته بود. بافتهای قدیمی به همراه عناصر و فضاهای درون خود مانند شبکه گذرها، بازارها، آبانبارها، مساجد، کاروانسراها و…، افزون بر شکل فیزیکی و خصوصیات کالبدی، ارزشهای اجتماعی، فرهنگی و تاریخی ویژهای را در خود نهفته داشتند» (خاکساری، ۱۳۸۸: ۱۹) و هماهنگی با ابعاد گوناگون فرهنگ جامعه، از جمله آیینها در ساختار فضایی شهرها در نظر گرفته میشد.
اصفهان نیز یکی از شهرهای تاریخی شاخص در ایران بهشمار میرود که ارزشهای ساختار شهری آن، شیوهای به نام «مکتب اصفهان» را در شهرسازی ایران به یادگار گذاشته و نمونهای از انطباق شهر با شیوه زندگی، رویدادها، باورها و اعتقادات ساکنان آن است.
یکی از مهمترین نمودهای هماهنگی زندگی اجتماعی با ساختار فضایی شهرهای تاریخی ایران، آیین محرم بود که همواره نمود قابل توجهی در فضاهای شهری و روستایی ایران داشت و همین موضوع، اهمیت و حساسیت آن را افزایش میداد. افزون بر اینکه سوگواره محرم، تنوعی معنادار در جریان روزمره زندگی مردم نیز بهشمار میرفت و نقش عاملی برای سرزندگی در فضاهای عمومی ایفا میکرد، چنانکه فرشته فردوسیان (۱۳۹۲: ۱۴۳) میگوید: به نظر میرسد که زندگی اجتماعی مردم در این دو ماه [محرم و صفر] کاملاً بیتحرک است، ولی در واقع چنین نیست؛ زیرا این سوگ، مسلمانان را به هم نزدیک میکند. آنها از لحاظ اجتماعی فعالتر هستند و تلاش میکنند تا اندوه خود را با اجرای مراسمشان نشان دهند.
مهمترین بناها و فضاهایی که از پیشبینی برای آیین محرم و هماهنگی با آن در شهر حکایت میکردند، تکیهها و حسینیهها بودند که هدف اصلی ساخت آنها، برگزاری بهینه آیین سوگواری بود و اغلب در ایام دیگر سال نیز برای زندگی اجتماعی مردم به شکلهای مختلفی سودمند واقع میشدند.[۲]
این رویداد فرهنگی مذهبی، افزون بر تکیهها و حسینیهها، در فضاهای دیگری مانند بازارها، میدانها، گذرها و حتی خانههای برخی از مردم نیز جریان مییافت و در ایام سوگواری، هر یک از این فضاها و بناها در حد توان و ظرفیت کالبدی و فضایی خود، نقش بستری برای رویدادهای مختلف محرم، همچون تعزیه، دستهگردانی و… را ایفا میکردند.
تکیهها و حسینیهها
جهانشاه پاکزاد (۱۳۹۰: ۵۳۸ ـ ۵۳۷) در توصیف تکیه و پیشینه آن میگوید: تکیه معمولاً به مکان برگزاری مراسم سوگواری بزرگان شیعیان، بهویژه محرم گفته میشد که اغلب در آن تعزیه نیز اجرا میکردند، اما در واقع کاربرد معنایی تکیه، گستردهتر بود و پیش از آنکه برای مکان سوگواری مذهبی شیعیان بهکار رود، به مکان گردآمدن صوفیان، مزار شیخهای صوفیه و اقامتگاه موقت صوفیان در سفر گفته میشد. حتی در اصفهان دوران صفوی، تکیههایی صوفیانه برقرار بوده و به نوشته شاردن[۳]، ایرانیان، دِیر یا صومعه درویشان را تکیه مینامیدهاند. از اواخر دوره صفوی و رواج تشیع، کاربرد تکیه دگرگون شد و فضای گسترده تکیهها که پیش از آن برای سماع و چرخش درویشان مناسب بود، برای سوگواری و حضور سوگواران بهکار رفت. البته این به معنای ممنوعیت کاربریهای دیگر در ایام معمولی نبود و در بعضی از شهرها مانند قزوین، گاه در تکیهها، مناظرات ادبی، جلسات سخنوری و مشاعره نیز برگزار میشد.
در دوران قاجار، با رونق تعزیه، تکیه به این معنا اهمیت بیشتری یافت و افزون بر کارکرد مذهبی، به مکانی برای طرح مشکلات صنفی و اقتصادی نیز تبدیل شد. گاه در کنار تکیهها، سقاخانهها نیز بنا میشدند.
اهمیت تکیهها در دوران قاجار، به ساخته شدن تکیههای زیادی در تهران انجامید که تکیه «نیاوران» و تکیه «دولت» در زمان ناصرالدینشاه از آن جملهاند.
بنای عظیم و سهطبقه تکیه دولت، در کنار عمارت و باغ سلطنتی ناصرالدینشاه به این منظور ساخته شد که «همه مردم علاقهمند، اعم از زن و مرد بدون ازدحام و ناراحتی، عملیات شبیهگردانها و مراسم تعزیه را تماشا کنند» (محسنین، ۱۳۷۲: ۲۳). این بنا در دوران پهلوی اول ویران شد و تنها با نقاشی بهجایمانده از کمالالملک میتوان به کیفیت فضایی و ساختاری آن پی برد. در زیر، تصویر فضای داخلی تکیه دولت، اثر کمالالملک را میتوان مشاهده کرد:
تکیهها به دو نوع اصلی تقسیم میشوند؛ الف) تکیههای باز: در اصل نوعی میدان شهری و فضای باز عمومی بودند و برای ورود به آنها محدودیت یا مرز فیزیکی معماری مانند در و دروازه وجود نداشت که میدان «امیرچخماق» یزد از آن دسته است و افزون بر اینکه میدان عمومی شهر بوده، کارکرد تکیه نیز داشته است و حضور دائمی نخل عزاداری در آن همواره این کاربری را یادآوری میکند.
ب) تکیههای بسته: در اصل، بنایی عمومی با ورود و خروج کنترل شده بودند، ولی به تناسب جمعیت و گنجایش محله یا محلههای پیرامون، طراحی میشدند و ملزومات برگزاری مراسم محرم در آنها پیشبینی میشد. تکیه «معاونالملک» کرمانشاه از این دسته است.
حسینیهها نیز بخشی از تکیهها بهشمار میرفتند، به این ترتیب که فضای داخلی تکیه اغلب دارای سه بخش بود؛ حیاط، به نام «عباسیه» و برای مراسم حضرت عباس(ع)، فضای سرپوشیده به نام «حسینیه» و اتاقهای پشتی به نام «زینبیه». (پاکزاد، ۱۳۹۰: ۵۳۸)
علی خاکساری (۱۳۸۸: ۸۲ ـ ۸۱) تاریخ بنای حسینیهها را از پذیرش تشیع و اهمیت آنها در میان ایرانیان از دوران صفوی میداند و میگوید: حسینیهها در سوگواری امام حسین(ع) و مناسبتهای مذهبی دیگر بهکار میروند. عملکرد تکیهها و حسینیهها نیز کموبیش یکسان است، ولی تکیهها کاربرد متنوعتری داشته و در دیگر ایام سال نیز برای نمایشهای آیینی و حماسی بهکار میرفتهاند، در صورتی که حسینیهها با عملکرد محدودتر و مکانی برای روضهخوانی و آیینهای مذهبی در مناسبتها بودهاند.
برخی نیز تکیه و حسینیه را تقریباً یکی دانستهاند (فرهنگنامه معماری ایران در مراجع فارسی، ۱۳۸۸: تکیه و حسینیه)، ولی گذشته از اختلاف مختصری که میان صاحبنظران در تعریف حسینیه و تکیه دیده میشود، آنچه بیش از هر چیز در این دو فضا اهمیت دارد، کارکرد فیزیکی و اجتماعی آنهاست؛ زیرا ویژگی «همگرایی» در ذات این فضاها و بناها وجود داشت که خودبهخود سبب وحدت و همدلی مردم میشد. از این لحاظ، تکیهها و حسینیهها علاوه بر اینکه گشایشی در بافت متراکم شهرهای کویری یا تنوعی در فضای شهری اقلیمهای دیگر ایران محسوب میشدند، در خدمت نیازهای اجتماعی شهروندان در مناسبتهای دیگر سال و ایام معمولی هم بودند.
تکیهها و حسینیههای کوچک و بزرگ فراوانی در شهرهای ایران بهجای مانده که محمود توسلی بسیاری از آنها را در کتاب «معماری ایران دوره اسلامی» نام برده است (نقل از کیانی و دیگران، ۱۳۹۱: ۱۶۴ ـ ۱۶۱).
بسیاری از تکیهها و حسینیههای باقیمانده، با وجود تغییرات و آسیبهایی که به آنها وارد شده است، هنوز میتوانند نقش یک فضای شهری یا بنای عمومی کارآمد برای آیین محرم را ایفا کنند.
بعضی از تکیهها و حسینیهها، پیوسته به بازار شهر ساخته میشدند که نمونههای شاخص آنها را در بازار اصفهان میتوان یافت. پراکندگی جغرافیایی تکیهها در بازار اصفهان عصر صفویه، بهمراتب بیشتر از سایر نقاط شهری به چشم میخورد و اکنون اطراف میدان نقش جهان، بهویژه قسمت جنوبی آن از تراکم بیشتری برخوردار است. معمولاً در بازار شهرهای ایران، هر صنفی برای خود تکیهای دارد، مانند تکیه مسگرها در بازارچه حسنآباد که سرپوشیده و سقف آجری آن تازهساز است. در اصفهان، افزون بر تکیههای وابسته به بازار، اغلب تکایای مهم شهر در تختفولاد (قبرستان قدیمی شهر) واقع هستند (شفقی، ۱۳۹۴: ۳۱۸) که محمود توسلی بعضی از آنها را در کتاب «معماری ایران دوره اسلامی» نام برده است (نقل از کیانی و دیگران، ۱۳۹۱: ۱۶۲ ـ ۱۶۱) از جمله تکیههای بابا رکنالدین، میرفندرسکی، آقا حسین خوانساری، میرزا رفیعا، خاتونآبادی، فاضل هندی، میرزامحمدباقر چهارسویی، شیخ زینالدین، میرزا ابوالمعالی، ملک، مادر شاهزاده، بروجردی، شیخ مرتضی، ایزدگشسب و گلزار.
بازارها، میدانها و گذرهای شهری
«در شهر اسلامی، نمیتوان فضاهای مربوط به فعالیت شرعی و عرفی را از یکدیگر کاملاً جدا کرد.» (فقیه، ۱۳۵۴: ۵)
در گذشته، برگزاری آیین محرم در شهرها، به تکیهها و حسینیهها محدود نمیشد. بازارهای شهرها از مهمترین فضاهایی بودند که در ایام سوگواری به بستری برای شبیهگردانی و تعزیهخوانی یا حرکت دستههای عزاداری تبدیل میشدند. همچنانکه بازارهای تاریخی بیش از آنکه فضاهایی منحصر به خرید و فروش و تجارت باشند، محل حضور و تعاملات عمومی بهشمار میرفتند و «بازار، گذشته از آنکه خیابان اصلی و عمومی شهر است، محل برگزاری مراسم مختلف شرعی و عرفی نیز هست.» (فقیه، ۱۳۵۴: ۴)
از اینرو، برگزاری آیین محرم نیز در شهرهای گذشته، به تکیهها و حسینیهها محدود نمیشد و «از دوره صفویه به بعد، همواره گروهی از اصناف، هر سال، در دهه عاشورا مجالس عزاداری و روضهخوانی در سراها و چهارسوهای بازار تشکیل میدادند.» (سلطانزاده، ۱۳۸۶: ۳۰)؛ در این ایام بازارها تعطیل میشدند و شبیهگردانی و تعزیهخوانی یا حرکت دستههای عزاداری نیز در آنها صورت میگرفت.
راسته بازار اصفهان و سراها و تیمچههای آن نیز بهدلیل وسعت و پیوند ارگانیک بازار با بسیاری از محلههای تاریخی شهر، همواره بستری برای برگزاری آیین محرم بود و سرپوشیده بودن آن در سالهایی که محرم با فصل گرما یا سرمای زیاد تقارن پیدا میکرد، برگزاری سوگواری را سهولت میبخشید.
افزون بر بازارها، در میدانهای اصلی شهرها نیز تجمعات بزرگ و باشکوه عزاداران انجام میشد و تصاویر و نوشتههای بهجامانده از دوران قاجار و پیش از آن، از گردهماییهای باشکوه مردم در میدانهای بزرگی مانند «نقشجهان» اصفهان در روزهای سوگواری حکایت میکنند.
میدان نقش جهان اصفهان بهعنوان بزرگترین میدان در پایتخت صفویه، گردهماییهای باشکوه در ایام سوگواری محرم را در خود جای میداد و همچنانکه خود نقطه اوجی در میان فضاهای شهری ایران بهشمار میرود، آیین سوگواری را عظمت و جلوهای به یادماندنی میبخشید. در عکسی بهجامانده از اواخر دوران قاجار، سقاخانهای در میدان نقش جهان دیده میشود که کارکرد مذهبی و آیینی این میدان را یادآوری میکند.
گذرهای شهر نیز آغوش خود را برای عزاداران محرم میگشودند و از حرکت دستههای عزاداری تا پخش نذورات مردمی در آنها انجام میشد. افزون بر اینکه در شهرهای گذشته، «راههایی که در کنار مسجد جامع و سایر مسجدهای بزرگ، مدارس علمیه و سایر فضاهای مذهبی قرار داشتند، نسبت به سایر راههای شهر، دارای جنبهای مقدس بودند که بهطور معمول و بهویژه در دورههایی که علما و روحانیون از قدرت و نفوذ زیادی برخوردار بودند، بعضی از فضاها یا فعالیتهای مکروه و حرام در کنار آنها استقرار نمییافت.» (سلطانزاده، ۱۳۸۹: ۳۷)؛ اینگونه راهها و گذرها برای رویدادهای آیین محرم اولویت داشتند و همواره پذیرای انبوه عزاداران بودند. تصویر زیر، حرکت دستههای عزاداری محرم در گذرهای شهری تهران در دوران قاجار را نشان میدهد:
نتیجهگیری
گذشتگان ما شهر را متناسب با سبک زندگی، رویدادها و رفتارهای برآمده از باورهای خود میساختند و ویژگیهای فضایی و کالبدی شهرها مانند جهتگیری، عرض گذرها و میزان گشایش فضایی در میدانها، دلیل و حکمتی برآمده از فرهنگ و اقلیم داشت. افزون بر این مناسبتها و آیینهای جمعی، بحرانها و امنیت عمومی جامعه را نیز در شهرهای تاریخی در نظر میگرفتند و فضاها یا بناهایی برای این موارد پیشبینی میکردند.
اما پس از تجددگرایی که در اواخر دوران قاجار آغاز شد، توسعه شهرها بدون توجه به حیات اجتماعی و فضاهای همگرایی جمعی رخ داد و از هماهنگی شهر ایرانی با آیین محرم بهتدریج کاسته شد، تا حدی که امروز شاهد مشکلات فراوانی هنگام برگزاری سوگواری در فضاهای عمومی، بهویژه در شهرهای بزرگ هستیم. مطالعه و شناخت ژرفتر از کیفیت حیات اجتماعی در بستر معماری و شهرهای تاریخی، هنگام برگزاری سوگواره محرم ضرورتی جدی و الگویی راهبردی بهشمار میرود تا برگزاری این آیین در فضاهای شهری معاصر از کیفیت بهتری برخوردار شود.
بسیاری از دشواریهایی که هنگام برگزاری آیین محرم در شهرهای معاصر پیش میآید، در نتیجه گسستی است که از ساختار و کیفیت فضایی شهرهای گذشته رخ داده و هر چند بازگشت به ویژگیهای کالبدی و فضایی پیشین در شهرهای امروز ممکن نیست، ولی بازخوانی فضاهای گذشته و نوع برگزاری آیین محرم در آنها میتواند آغازی برای کاستن از مشکلات این آیین در فضاهای شهری امروز باشد.
بافت تاریخی شهر اصفهان نیز بهعنوان تجلی کالبدی و فضایی مکتب اصفهان در شهرسازی، از بناها و فضاهای قابل تأملی برای برگزاری آیین محرم برخوردار است که با وجود گسست پیشآمده در ساختار و کیفیت فضایی شهر، همچنان از قابلیتهای فراوانی برخوردار هستند و میتوانند نقش الگویی به منظور طراحی فضاهای شهری معاصر برای آیینهای ملی و مذهبی (مانند سوگواره محرم) ایفا کنند.
منابع:
ـ باستیه، ژان و درز، برنارد(۱۳۸۲)، شهر. ترجمه علی اشرفی. تهران: دانشگاه هنر.
ـ بهزادفر، مصطفی(۱۳۹۰)، هویت شهر، نگاهی به هویت شهر تهران. تهران: شهر.
-ـ پاکزاد، جهانشاه(۱۳۹۰)، تاریخ شهر و شهرنشینی در ایران. تهران: آرمانشهر.
-ـ خاکساری، علی(۱۳۸۸)، محلههای شهری در ایران. تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
ـ رلف، ادوارد(۱۳۸۹)، مکان و بیمکانی. ترجمه محمدرضا نقصان محمدی، کاظم مندگاری، زهیر متکی. تهران: آرمانشهر.
ـ سلطانزاده، حسین(۱۳۸۹)، فضاهای شهری در بافتهای تاریخی ایران. تهران: دفتر پژوهشهای فرهنگی.
ـ سلطانزاده، حسین(۱۳۸۶). بازارهای ایرانی. تهران: دفتر پژوهشهای فرهنگی.
ـ شفقی، سیروس(۱۳۹۴). بازار بزرگ اصفهان. اصفهان: سازمان فرهنگی تفریحی شهرداری، مرکز اصفهانشناسی و خانه ملل.
-ـ فردوسیان، فرشته(۱۳۹۲)، اصول و مفاهیم طراحی شهری سنتی و مدرن در ایران. اصفهان: مانی.
ـ فرهنگنامه معماری ایران در مراجع فارسی، ۱.اصطلاحات و مفاهیم(۱۳۸۸)، زیر نظر مهرداد قیومی بیدهندی و محمد بهشتی. تهران: متن.
ـ فقیه، نسرین(۱۳۵۴)، اصفهان، شهری برای عابر پیاده، مجله هنر و مردم، شماره ۱۵۲، صص ۱۰ ـ ۲. تهران: وزارت فرهنگ و هنر.
ـ فکوهی، ناصر(۱۳۹۰)، انسانشناسی شهری. تهران: نی.
ـ کیانی، محمدیوسف و دیگران(۱۳۹۱)، معماری ایران دوره اسلامی. تهران: سمت.
ـ محسنین، محمدرضا(۱۳۷۲)، تکیه دولت؛ اولین آمفیتئاتر ایرانی. مجله آبادی، شماره ۱۰، سال سوم.
پانوشت:
[۱] Edward Rolph
[۲] مانند بازارهای فصلی یا بازار روز که تکیه تجریش تهران از آن جمله است و در روزهای عادی بهعنوان بازار میوه و ترهبار مورد استفاده کسبه قرار میگیرد (بهزادفر، ۱۳۹۰: ۱۹۱).
[۳] Shardon
فریدون فراهانی، دکترای طراحی شهری
ایکنا
درباره نویسنده
نویسنده