میراث ناملموس تهران؛ از فرهنگ محلی تا سبک زندگی

پایتخت ایران، شهری است که در نگاه نخست با برجها و تراکم بیوقفهاش شناخته میشود، اما در کوه پس کوچههای خود حامل میراثی ناملموس است که از دل معماری و شهرسازیاش برآمده است.
این میراث، برخلاف تصور رایج تنها در کالبد بناها و نقشهها خلاصه نمیشود، بلکه در شیوه زیست شهری، خاطرهمحورهای محلهای، سبک تعامل اجتماعی، و حتی زبان فضاها جاری است.
کوچههای پیچدرپیچ شمیران، حیاطهای مرکزی خانههای قاجاری، گذرهای بازار تهران و میدانهای خاطرهساز جنوب شهر، همگی بخشی از حافظه جمعی تهرانیها هستند که در قالب میراث ناملموس، هویت شهری را شکل دادهاند.
این میراث اگرچه در نگاه اول قابل لمس نیست، اما ظرفیت بالایی برای جذب گردشگر، تقویت سرمایه اجتماعی و توسعه پایدار دارد؛ گردشگری شهری بهویژه در کلانشهرهایی همچون تهران، میتواند با تکیه بر این عناصر ناملموس تجربهای متفاوت و عمیق برای گردشگران داخلی و خارجی فراهم کند.
تورهای محلهگردی، روایتهای شفاهی از ساکنان قدیمی، تجربه غذاهای سنتی تهرانی و بازدید از فضاهای شهری با بار تاریخی، همگی نمونههایی از گردشگری مبتنی بر میراث ناملموس است، با این حال نبود سیاستگذاری منسجم و غفلت مدیریت شهری از این گنجینه فرهنگی موجب شده است تا بسیاری از این عناصر در معرض فراموشی یا تحریف قرار گیرند.
تعامل دوسویه میان فرهنگ و طبیعت، میراث ناملموس را به یکی از ارکان توسعه پایدار تهران تبدیل کرده است، موضوعی که در کنوانسیون ۲۰۰۳ یونسکو نیز بهصراحت مورد توجه قرار گرفته، اما در قوانین داخلی ایران هنوز بهطور کامل تبیین نشده است
مدیریت شهری تهران بهعنوان نهاد مسئول در حفظ و ارتقای کیفیت زندگی شهری وظیفه دارد برای مستندسازی و ثبت رسمی آئینها، سنتها و خاطرهمحورها در همکاری با سازمان میراث فرهنگی و نهادهای محلی، حمایت از فضاهای اجرای آیینها همچون زورخانهها، قهوهخانهها، خانههای فرهنگ محلهای و بازارهای سنتی اقدام کند.
ایجاد زیرساختهای گردشگری فرهنگی همچون تورهای محلهگردی، جشنوارههای بومی و بازارچههای صنایعدستی، آموزش و آگاهیبخشی عمومی از طریق مدارس، رسانهها و مراکز فرهنگی برای حفظ هویت شهری و جلوگیری از تجاریسازی افراطی و تحریف سنتها که موجب از بین رفتن اصالت فرهنگی میشود از دیگر رسالتهای مدیریت شهری است.
میراث ناملموس تهران نهتنها بخشی از هویت فرهنگی پایتخت است، بلکه ابزاری قدرتمند برای توسعه گردشگری شهری، بازسازی پیوندهای فرهنگی و تقویت حس تعلق در میان شهروندان محسوب میشود و حفظ این میراث نیازمند نگاهی فراتر از کالبد و توجه به روح شهر است، روحی که در قصهها، آیینها، معماریهای زیستمبنا و خاطرات مردم جاری است.
هر گوشهای از شهر ظرفیتی برای بازآفرینی تجربه فرهنگی دارد
رضا همتی، معاون گردشگری سازمان میراث فرهنگی، گردشگری و صنایعدستی استان تهران با اشاره به اقدامات انجام شده برای معرفی بیشتر میراث ناملموس فرهنگی در تهران به خبرنگار ایمنا میگوید: بازدید از مجموعههای تاریخی و فرهنگی با هدف معرفی تاریخ معماری شهر و بازگرداندن روح تهران به کوچهها، میدانها و خانههای قدیمی آن در دستور کار است.
وی میافزاید: تورهای تهرانگردی بستری فراهم میکند تا شهروندان و گردشگران، بافت تاریخی پایتخت را نه از پشت شیشه اتوبوس، بلکه از دل کوچههای آجری و حیاطهای مرکزی تجربه کنند.
معاون گردشگری سازمان میراث فرهنگی استان تهران عنوان میکند: تمرکز بر تولید محتوای گردشگری مبتنی بر بافت تاریخی به معرفی معماری سنتی، محلههای قدیمی و روایتهای تاریخی تهران میپردازد.
همتی تأکید میکند: هدف، معرفی آثار فرهنگی و تاریخی تهران فراتر از اطلاعرسانی است؛ این محتواها قرار است پیوندی عاطفی میان مخاطب و شهر برقرار کنند تا گردشگر نه تنها بازدیدکننده، بلکه بخشی از روایت تهران شود.
وی اضافه میکند: از داستانهای میدان توپخانه تا خاطرات محله سنگلج، هر گوشهای از شهر، ظرفیتی برای بازآفرینی تجربهای فرهنگی دارد.
معاون گردشگری سازمان میراث فرهنگی استان تهران با اشاره به نقش اساتید و فعالان گردشگری در اجرای این برنامهها ادامه میدهد: نشستهای تخصصی با حضور کارشناسان حوزه میراث فرهنگی و گردشگری، فرصتی برای تقویت میراث ناملموس فراهم میکند، این نشستها با تکیه بر شعار جهانی «گردشگری برای توسعه پایدار»، تلاش دارد تا میراث ملموس تهران را از خطر فرسایش، تخریب و تجاریسازی افراطی نجات دهد.
همتی خاطرنشان میکند: در واقع آنچه در این برنامهها برجسته میشود، بازتعریف گردشگری شهری بر پایه میراث ملموس است، گردشگری که نهتنها به اقتصاد شهر کمک میکند، بلکه حافظه تاریخی آن را نیز زنده نگه میدارد.
وی تاکید میکند: تهران با همه پیچیدگیهای کالبدی هنوز در دل خود خانههایی دارد که دیوارهایشان قصه میگویند، گذرهایی دارد که رد پای تاریخ را حفظ کردهاند و میدانهایی دارد که خاطره جمعی شهروندان را در خود جای دادهاند، حفظ این میراث به معنای حفظ روح شهر است، روحی که در معماری، مصالح سنتی و فضاهای عمومی جاری است.
خلأ حقوقی و نهادی در حفاظت از میراث فرهنگی ناملموس
سوسن چراغچی، پژوهشگر حقوق میراث فرهنگی با اشاره به اینکه خلأ حقوقی و نهادی در حفاظت از میراث فرهنگی ناملموس در شهر تهران بهعنوان یکی از چالشهای بنیادین مطرح میشود به خبرنگار ایمنا اظهار میکند: با وجود الحاق ایران به کنوانسیون ۲۰۰۳ یونسکو، هنوز قانون جامع و اجرایی مؤثری برای حفاظت از میراث ناملموس در کشور وجود ندارد.
وی ادامه میدهد: ثبت مصداقهای میراث ناملموس در فهرستهای داخلی و بینالمللی هرچند گامی مهم است، اما بهتنهایی کافی نیست.
این پژوهشگر میراث فرهنگی معتقد است: آنچه نبود آن بهشدت احساس میشود، برنامههای اجرایی منظم، نهادهای پژوهشی تخصصی و کارگروههای ملی فعال در این حوزه است، بهعنوان مثال واحد پژوهشی و آموزشی میراث ناملموس که طبق آئیننامههای اجرایی باید در پژوهشگاه وزارت میراث فرهنگی تأسیس میشد، هنوز شکل نگرفته است، همچنین ظرفیتهایی همچون کارگروه ملی میراث ناملموس، بهدرستی فعال نشدهاند.
چراغچی تاکید میکند: خلأ حقوقی و نهادی نهتنها مانع از بهرهبرداری فرهنگی و گردشگری از میراث ناملموس میشود، بلکه زمینه تحریف و فرسایش آن را نیز فراهم میکند.
وی میگوید: در صورت تصویب نشدن قوانین مکمل و اجرایی، میراث ناملموس ایران در معرض خطر جدی قرار خواهد گرفت، خطری که در شهرهایی همچون تهران با سرعت بیشتری رخ میدهد چراکه فشارهای کالبدی، تجاریسازی فضا و فراموشی خاطرهمحورها میراث معنوی شهر را تهدید میکند.
آییننامه اجرایی کنوانسیون، وظایف مشخصی را برای وزارت میراث فرهنگی از جمله تشکیل کارگروه ملی میراث ناملموس، ایجاد واحد پژوهشی و آموزشی و همکاری با سایر دستگاههای اجرایی تعیین کرده است با این حال بسیاری از این وظایف یا اجرا نشدهاند یا بهصورت نمادین باقی ماندهاند
پژوهشگر حقوق میراث فرهنگی تاکید میکند: از منظر حقوقی، ایران پیش از الحاق به کنوانسیون ۲۰۰۳ نیز دارای بعضی ظرفیتهای قانونی برای حمایت از میراث ناملموس بوده است؛ قانون حمایت از حقوق مؤلفان و هنرمندان مصوب ۱۳۴۸، اشارهای گذرا به فولکلور دارد و قانون اساسنامه سازمان میراث فرهنگی مصوب ۱۳۶۷، در بندهای مختلف به پژوهشهای مردمنگاری، شناخت فرهنگ بومی، و هنرهای سنتی پرداخته است.
چراغچی ادامه میدهد: این تعاریف هرچند کلی نشان میدهد که مفهوم میراث ناملموس در ساختار حقوقی ایران سابقه دارد.
وی خاطرنشان میکند: با این حال مزیت کنوانسیون یونسکو در آن است که برای نخستینبار، میراث فرهنگی ناملموس را بهصورت جامع و طبقهبندیشده تعریف و مظاهر آن را در پنج عرصه اصلی مشخص کرده است.
پژوهشگر حقوق میراث فرهنگی اظهار میکند: سنتها و بیانهای شفاهی، هنرهای نمایشی، آیینها و رسوم اجتماعی، دانش سنتی درباره طبیعت و کیهان و مهارتهای دستی سنتی، این طبقهبندی به کشورها اجازه میدهد تا با توجه به شرایط بومی خود مصادیق خاصی را شناسایی و ثبت کنند.
شناسایی و مستندسازی میراث ناملموس تهران
آتوسا مؤمنی، کارشناس میراث فرهنگی به خبرنگار ایمنا عنوان میکند: تهران میتواند با شناسایی و مستندسازی میراث ناملموس خود، از آیینهای محلهای گرفته تا سبکهای معماری زیسته، زبانهای محلی و روایتهای شفاهی بهعنوان یک مقصد گردشگری فرهنگی مطرح شود.
وی معتقد است: تحقق این هدف نیازمند اصلاحات حقوقی، نهادسازی تخصصی و مشارکت فعال مدیریت شهری است؛ بدون این زیرساختها میراث ناملموس تهران نهتنها در معرض فراموشی قرار میگیرد، بلکه فرصتهای گردشگری و فرهنگی آن نیز از دست خواهد رفت.
این کارشناس عنوان میکند: تعامل دوسویه میان فرهنگ و طبیعت، میراث ناملموس را به یکی از ارکان توسعه پایدار تهران تبدیل کرده است، موضوعی که در کنوانسیون ۲۰۰۳ یونسکو نیز بهصراحت مورد توجه قرار گرفته، اما در قوانین داخلی ایران هنوز بهطور کامل تبیین نشده است.
مومنی تاکید میکند: اگرچه ایران در سال ۱۳۸۴ به این کنوانسیون پیوست و آییننامه اجرایی آن سال ۱۳۸۷ تصویب شد، اما اجرای مفاد آن با کاستیهای جدی روبهرو بوده است؛ ثبت مصادیق میراث ناملموس در فهرستهای داخلی و جهانی انجام شده، اما برنامهریزی برای احیاء، ترویج و آموزش این میراث بهویژه در سطح محلی، همچنان ناقص مانده است.
وی تصریح میکند: یکی از خلأهای مهم نبود ضمانتهای اجرایی کیفری برای حفاظت از میراث ناملموس است، برخلاف میراث مادی که با ثبت در فهرست آثار ملی مشمول حمایتهای قانونی و کیفری میشود، میراث ناملموس چنین پشتوانهای ندارد و در صورت تحریف یا نابودی یک آیین یا دانش سنتی تهران، هیچ ابزار حقوقی مشخصی برای برخورد با آن نیست.
کارشناس میراث فرهنگی تاکید میکند: حتی در مورد گنجینههای زنده بشری، استادکاران و حاملان دانش بهجز ثبتنام، هیچ سازوکار حمایتی برای انتقال دانش آنها به نسلهای بعدی تعریف نشده است.
مؤمنی میگوید: آییننامه اجرایی کنوانسیون، وظایف مشخصی را برای وزارت میراث فرهنگی از جمله تشکیل کارگروه ملی میراث ناملموس، ایجاد واحد پژوهشی و آموزشی و همکاری با سایر دستگاههای اجرایی تعیین کرده است با این حال بسیاری از این وظایف یا اجرا نشدهاند یا بهصورت نمادین باقی ماندهاند.
وی ادامه میدهد: شورای عالی میراث فرهنگی و گردشگری نیز بهعنوان نهاد ناظر باید نقش فعالتری در تأیید و ترویج میراث ثبتشده ایفا کند، اما در عمل اقدامات اجرایی بدون هماهنگی با این شورا انجام میشود.
تمرکز بر تولید محتوای گردشگری مبتنی بر بافت تاریخی به معرفی معماری سنتی، محلههای قدیمی و روایتهای تاریخی تهران میپردازد
کارشناس میراث فرهنگی اظهار میکند: آییننامه پاسداری از میراث فرهنگی ناملموس شهرها و روستاها مصوب ۱۴۰۰ در سطح محلی، تشکیل کارگروههای شهرستانی را پیشبینی کرده است تا مشارکت و تقسیم کار میان نهادهای محلی را تسهیل کند؛ این ظرفیت اگر فعال شود، میتواند نقش مهمی در بومیسازی حفاظت و ترویج میراث ایفا کند.
مومنی تاکید میکند: آنچه بیش از همه ضرورت دارد، تصویب یک قانون جامع برای صیانت از میراث فرهنگی ناملموس ایران است؛ این قانون باید نظام حقوقی مشخصی برای ثبت، حفاظت، آموزش، انتقال و حمایت از دارندگان این میراث تعریف کند.
وی میافزاید: باید ارتباط میان میراث ملموس و ناملموس، نقش آن در انسجام ملی و جایگاه آن در توسعه پایدار و حفاظت از محیط زیست بهطور دقیق تبیین شود.
کارشناس میراث فرهنگی تصریح میکند: پیشنویسهایی همچون «لایحه حمایت از فولکلور» و «لایحه حمایت از دانش سنتی» که پیشتر در وزارت دادگستری تدوین شدهاند، گامهایی مقدماتی در این مسیر بودهاند، اما این لوایح تنها بخشی از محتوای کنوانسیون ۲۰۰۳ را پوشش میدهد و نمیتواند جایگزین یک قانون جامع باشد.
مومنی عنوان میکند: تدوین چنین قانونی نهتنها ضرورتی حقوقی، بلکه ضرورتی فرهنگی، اجتماعی و راهبردی برای آینده ایران است، آیندهای که در آن میراث نه در حافظهها، بلکه در زندگی روزمره مردم جریان خواهد داشت.
به گزارش ایمنا، بدون تردید پاسداشت این میراث پنهان نهتنها ضرورتی فرهنگی، بلکه مسئولیتی اجتماعی است چراکه در سایه شناخت و حفاظت از این ریشههای تاریخی و معنوی، میتوان آیندهای برای تهران رقم زد که در آن توسعه با هویت و پیشرفت با اصالت همنشین باشد.
چنین نگاهی پلی خواهد بود میان گذشته و آینده و شهری خواهد ساخت که شهروندانش تنها در آن زندگی نمیکنند، بلکه با تمام وجود به آن تعلق دارند و این مهم برای کلانشهری مهاجرپذیری همچون تهران با قومیتها و فرهنگهای متفاوت ضرورت دارد.
ایمنا
درباره نویسنده

نویسنده