پ٫ اسفند ۲۳ام, ۱۴۰۳

مقرنس و تأثیرات آن در تاریخ معماری

مقرنس، یکی از عناصر کلیدی و تزئینی در معماری ایرانی است که به زیباسازی بناهای مذهبی و تاریخی می‌پردازد. این هنر با خلاقیت و مهارت‌های خاص هنرمندان، به شکل‌های پیچیده‌ای از تاقچه‌ها و گنبدها جلوه‌گری می‌کند. از زمان‌های باستان تا به امروز، مقرنس‌ها در ساخت و طراحی بناها نقش مؤثری ایفا کرده‌اند و با استفاده از مصالح متنوعی مانند آجر، گچ و کاشی، به شکل‌های مختلفی ایجاد شده‌اند. این مقاله به بررسی پیشینه تاریخی، انواع و کاربردهای مقرنس در دوره‌های مختلف تاریخ ایران می‌پردازد و تأثیرات آن را بر هنر معماری اسلامی در دیگر کشورها نیز مورد بررسی قرار می‌دهد.

مُقَرنَس یا آهوپای یکی از عناصر تزئینی معماری ایرانی است.مقرنس نوعی تزئین حجمی و تاقچه‌بندی آذینی است که در زیرگنبدها یا نیم‌گنبدهای روی ایوان‌ها و درگاه‌های ورودی، در زیر گلدسته‌های مناره‌ها، بالای ایوان مساجد، بالای محراب مساجد و دیگر ابنیه استفاده می‌شود. در ساخت مقرنس از آجر، گچ، کاشی، چوب یا فلز استفاده می‌شود که در هر رده از تاقچه‌ها از رده زیرین خود پیش می‌نشیند تا درگاه به هم برسند. در طاقچه‌ها برجستگی‌ها و تورفتگی‌هایی همراه با نگاره‌های گوناگون درآورده می‌شود. مقرنس یکی از عناصر تزیینی معماری است که در زیباسازی بناهای ایرانی به ویژه مساجد و آرامگاه‌ها نقش مهمی دارد. مقرنس‌ها به شکل طبقاتی که روی هم ساخته شده برای آرایش دادن بناها یا برای آنکه به تدریج از یک شکل هندسی به شکل هندسی دیگری تبدیل شود، به کار می‌روند. مقرنس‌ها را می‌توان ازجمله عناصر مؤثر در ساختن گنبدها دانست، که بعدها کاربرد اولیه را از دست داده و بیشتر برای تزیین به کار رفته‌است. مقرنس‌ها معمولاً در سطوح فرو رفتهٔ گوشه‌های زیر سقف کار می‌شوند اما محل قرارگیری این عنصر تزیینی می‌تواند در بالای دیوارها، سقفها گوشه‌ها سردرها و مانند آن‌ها باشد. برخی معماران مقرنس‌ها را در جبهه ساختمان‌ها نیز به کار برده‌اند و در ساختن آن مهارت را به حدی رسانده‌اند که نمی‌گذاردند موجب سنگینی ساختمان شود و بر اصل و پایه فشار آورد. مقرنس نوعی تزئین است با فرورفتگی‌ها و برجستگی‌هایی از روی نظم و قاعده که در بعضی موارد به شکل استالاکتیت آویزان است و در حقیقت این نوع تزئین معماری نوعی تزئین حجم پردازی شده‌است. در واقع مقرنس نوعی تجسم سه‌بعدی و برجسته نقش‌های هندسی و گره‌چینی‌های معماری و هنر اسلامی است. به‌کارگیری مقرنس به‌طور عمده در معماری اسلامی در ایران و کشورهای اسلامی و عربی رشد کرد.

 

پیشینه

برای تولد و زایش این هنر تزئینی تاکنون زمان و مکان مشخصی تعیین نشده‌است. با مشاهده شکل‌های طبیعی قندیل‌های یخی و آهکی درون غارها می‌توان تصور کرد که احتمال دارد هنرمندان نخستین این فن از همان قندیل‌ها برداشتی هنرمندانه کرده‌اند و عیناً آن را در سطوح داخلی و خارجی بناها با استفاده از آجر گچ یا سیمان به کار گرفته‌اند. با بررسی آثار اولیه به جا مانده می‌شود دریافت که مقرنس از آغاز برای تبدیل پلان مربع به دایره استفاده می‌شده‌ است. پس مقرنس در ابتدا نقشی کاربردی داشته نه تزئینی، البته با رگه‌هایی از گرایش به زیباسازی بنا، در بسیاری از ساختمان‌های به یاد مانده مقرنس در خدمت تبدیل یک پلان مربع به یک گنبد به کار گرفته می‌شد گذشت زمان و بهره‌گیری از امکانات بهتر و پیشرفته‌تر در معماری، مقرنس را سرانجام به عنصری تزئینی مبدل ساخت.

 

مقرنس در دوره پیش از ظهور اسلام

زمان و مکان دقیق شکل‌گیریِ این هنر تزئینی، مشخص نیست. با این‌وجود، احتمالاً هنرمندان نخستین در ساخت این عنصر معماری، از قندیل‌های یخی و آهکیِ درون غارها الهام گرفته‌اند.

 

دوره ماد

شاید بتوان نخستین نمونه‌ی مقرنس را در معماری صخره‌ایِ دوران ماد، مشاهده کرد؛ گور دخمه‌ی صخره‌ای در کرمانشاه و سه کیلومتری سرپل ذهاب، به نام «دخمه‌ی داوود» یا «دکان داوود» که از نوع مقرنس‌های جلوآمده است. نمونه‌ی دوم، «مقبره سکاوند» در «هرسین» است که سه جلوآمدگی در بالا و طرفین (سه‌نبش) به چشم می‌خورد؛ این نوع مقرنس کاری از نوعِ جلوآمده است. نمونه‌ی سوم، مقبره‌ی «دا و دختر» در فارس، مشابه سکاوند است و در زیر قرنیز، برجستگی ظریفی دیده می‌شود.

 

دوره هخامنشی

در معماری و نقش‌برجسته‌های سنگیِ به‌جا مانده از دوران هخامنشیان شواهد ارزنده‌ای در ارتباط با به‌کارگیریِ این عنصر معماری وجود دارند. این آلتِ تزئینی در این دوره تحول و تنوع فوق‌العاده یافت و اَشکال زیبایی را به‌وجود آورد. بیشترین نوع مقرنس را می‌توان در مجموعه‌ی نقش‌برجسته‌ها و بناهای پاسارگاد و تخت جمشید مشاهده کرد که عبارتند از:

  • آتشگاه پاسارگاد
  • کعبه زرتشت در نقش رستم
  • مقبره داریوش
  • مقبره کوروش
  • تالار صد ستون

 

دوره اشکانی

در دوره هخامنشی هنر مزبور تحول و دگرگونی چشمگیری یافت و ادامه‌ی آن با طرح‌های ارزنده‌تری در دوران اشکانی نمایان شد؛ تا جایی که می‌توان شاهد نقش‌آفرینی بیشتر این آلت تزئینی در آثار مقرنس کاری شده در معماری ایرانی بود. از بناهای معروف این دوره می‌توان به «کاخ آشور» اشاره کرد که از مقرنس‌های بریده‌بریده است.

 

در دوران ساسانی و آغاز دوره اسلامی

در دوره ساسانی، به‌موازات سایر هنرها، هنر مقرنس با کاربرد تزئینی در معماری و نقوش برجسته کاربرد فراوانی یافت. مشخصاتی نظیر شیارها، گودی‌های متناوب، فرورفتگی‌هایِ خیاری‌شکل و قرنیزهای ساده‌ی روی‌هم قرارگرفته، در معماری دوره‌ی مزبور به چشم می‌خورد. در کاخ فیروزآباد از مقرنس‌های تزیینی بسیاری استفاده شده است. دوران ساسانی را می‌توان دوره رواج پیچیدگی این آلت تزئینی در قبل از اسلام دانست. با این‌وجود، در دوره‌ی پس از اسلام، چه از لحاظ تعداد و کاربرد و چه از نظر انواع مواد ساخت، این هنر از اهمیت ویژه‌ای برخوردار بود. شاید به همین سبب پس از آغاز دوره اسلامی، مقرنس کاری را یک شیوه‌ی خاص اسلامی دانسته‌اند.

 

دوران سلجوقیان

دوره سلجوقی نسبت به دوره پیشین، مرحله‌ی تحول سریع بود. در اکثر بناها، مقرنس‌های بسیار زیبایی دیده می‌شوند. با توجه به معماری دوران سلجوقی، در قالب‌ مقرنس از تزئینات گچی، سنگی و چوبی در قسمت داخلی گنبد و نمای خارجی استفاده شده است. در این دوران، شکل معماری و بنا در درجه‌ی دومِ اهمیت قرار داشت و تأکید معماران و مقرنس‌کاران بیشتر معطوف به تزیین بنا بود. به‌طوری‌که حتی حکمرانان و پادشاهان سلجوقی در ساخت بناها نخست به پوشش تزئینی ساختمان توجه می‌کردند. هنر مقرنس‌سازی در دوره سلجوقی متحول شد و به تقلید از عناصر تزیینی ساسانی روی آورد. از جمله این تقلیدها استفاده از تالارهای بزرگِ مربع شکل بود؛ زیرا سقف این نوع تالارها به کمک گوشه‌ها ساخته می‌شد و زمینه‌ی مناسب بیشتری برای توسعه‌ی این هنر فراهم شد. از جمله معماری‌های دارای مقرنس در دوره سلجوقی می‌توان به آثار زیر اشاره کرد.

  • مسجد جامع اصفهان
  • مساجد جامع اردستان
  • مسجد جامع گلپایگان
  • مدرسه حیدریه قزوین

 

ایلخانی

در دوره ایلخانی مقرنس کاری در بناها رونق بیشتری پیدا کرد و با ردیف‌های مفصل‌تر و متنوع‌تر در محل‌های بیشتری از بنا قرار گرفت. در این دوره هر چهار نوع مقرنس کاربرد داشت. انواع جلورفت و جلوآمده، روی‌هم قرارگرفته، معلق و لانه‌زنبوری در داخل و بیرون از بنا استفاده شده است. از ویژگی‌های این نوع کاربندی در دوره ایلخانی، مفصل شدن مقرنس‌ها و تنوع در به‌کارگیری انواع مختلف مقرنس بود؛ که در این زمینه می‌توان به پوشش نهایی مقرنس اشاره کرد. در این دوره، بیشتر از ترکیب آجر با کاشی (مَعقلی) و گره‌سازیِ در هم، برای پوششِ آن استفاده شد. از نمونه‌های شاخص این سبک می‌توان مسجد جامع اشترجان در جنوب غربی اصفهان را نام برد؛ هرچند در گنبد سلطانیه نیز ابعاد و عظمت منحصربه‌فردی دارد.

 

دوره تیموری

یکی از ویژگی‌های مهم مقرنس در دوره تیموری را می‌توان استفاده از آن در سطوح وسیع و گسترده دانست. برای مثال می‌توان به مقرنس کاری‌های سردر حرم امام رضا اشاره کرد که با قریب به بیست ردیف عمودی، یکی از مفصل‌ترین و پرکارترین مقرنس‌های این دوره است. در این دوره، تأثیر آشکار این آلت تزئینی را در داخل ایوان‌ها و مهراب‌ها را می‌توان دید. مسجد جامع گوهرشاد از جمله مساجد چهارایوانی است که از شاهکارهای تزیینی و معماری دوره تیموری محسوب می‌شود. کاشی‌های فراوان معرق (تراش) برای روکش کردن و تزیین سطح روی مقرنس مورد استفاده قرار می‌گرفت. رنگ این کاشی‌ها «فیروزه‌ای» و در مواردی مانند مسجد کبود تبریز «آبی سیر» همراه با قطعات کتیبه و نقوش اسلامیِ سفید است. نمونه‌های این دوره عبارتند از:

  • مدرسه بی‌بی خانم‌ها
  • گور امیر تیمور
  • مدرسه الغ بیک
  • مسجد گوهرشاد
  • مسجد کبود تبریز

 دوره صفوی

در دوره صفوی نیز هر چهار نوع مقرنس کاربرد داشته است و در مواردی هم شاهد نوآوری‌های منحصربه‌فردی در این زمینه هستیم. مهم‌ترین ویژگی مقرنس کاری دوره صفوی را شاید بتوان در نحوه‌ی ساخت، اجرا و قرار گرفتن آن در بنا دانست. مقرنس‌های دوران صفویه با دوره‌های گذشته تفاوت‌های کلی داشته‌اند. پیش از صفویان، هنرمندان با بالا آمدن جرزها و دیوارهای جانبیِ بنا و قوس تاق‌ها، با پس‌ و پیش کردن آجرها، مقرنس‌ها را می‌ساختند؛ تا جایی که در نوک، تعداد قرنیزها کم می‌شد و پوشش مقرنس‌دار زیر گنبد یا تاق ایوان کامل می‌گردید. اما در زمان صفویه، مقرنس‌ها را بر روی زمینه قالب می‌ریختند. سپس، از پایین به بالا با بست‌هایی که از قبل زیر تاق تعبیه می‌شد، آن‌ها را به زیر سقف متصل می‌کردند. از ویژگی‌های مهم مقرنس کاری در این دوران می‌توان به مفصل‌تر شدن سطح کلی این نوع کاربندی اشاره کرد. این کار با توجه به گودی بیشترِ بعضی از نواحی و متمرکز شدن واحدهای مقرنس در اطراف آن نواحی صورت می‌گرفت؛ به‌نحوی که گودی‌های وارونه،‌ خود را مانند سقفِ مدورِ مستقل نشان می‌دهند. به همین جهت، اصطلاح تاس و نیم‌تاس درباره‌ی آن به‌وجود آمده است. مقرنس‌های سردرِ مسجد شاه‌ عباس اصفهان از نظر فضاهای وسیع مقرنس کاری و نیز از نظر کاشی‌های رنگارنگ با نقوش گوناگون بی‌نظیر دارای اهمیت و اعتبار ویژه‌ای است. از دیگر ویژگی‌های این دوره، توسعه و رواج مقرنس‌های آویزان یا استالاکتیتی در مناره‌های بالکن‌دار است. از نمونه‌های این مقرنس‌ها می‌توان به مناره‌های طرفین مدخل اصلی و ایوان جلوی تالار مربع مسجد شاه اصفهان و مدرسه چهارباغ اشاره کرد. نمونه‌های زیبای مقرنس دوره صفوی عبارتند از:

  • مسجد شیخ لطف‌الله
  • مدرسه چهار باغ
  • کاخ عالی‌قاپو
  • کاخ چهل‌ستون
  • امام‌زاده اسماعیل اصفهان
  • آرامگاه شیخ صفی الدین اردبیلی

 

دوره قاجاریه

در دوره قاجار مقرنس‌ها با استفاده از گچ یا قطاربندی و با استفاده از ابزارهای موش‌پا و شاپرکِ تخت، شمسه، تاس، مدنی، تنوره و تی ساخته می‌شدند. از جمله مهم‌ترین بناهای دوران قاجار که دارای مقرنس کاری زیبا عبارتند از:

  • خانه صادقی و خانه ارشادی در اردبیل
  • مسجد سپهسالار تهران
  • تیمچهٔ امین الدوله کاشان
  • تیمچه امین الدوله

همان‌طور که پیش‌تر گفته شد، مقرنس یکی از جلوه‌ها و عناصر تزیینی ایرانی-اسلامی است که بعدها در کل جهان اسلام گسترش پیدا کرد. معماران ایرانی از هر فن و ترکیبی برای استحکام و زیباسازی بنا استفاده کرده‌اند. در بسیاری از موارد، این تزیینات و زیبایی‌های آن، الهام‌گرفته از طبیعت و دنیای پیرامون این هنرمندان بوده است.

 

انواع مقرنس

مقرنس‌ها را از لحاظ شکل می‌توان به ۴ دسته تقسیم کرد:

  1.     مقرنس‌های جلو آمده: مقرنس‌هایی را می‌گویند که مصالح آن از خود بناست؛ و در نهایت سادگی و بدون هیچ پیرایه‌ای به صورت آجر یا گچی، انتهای سطوح خارجی نمای بیرون ساختمان را آرایش می‌دهند و استحکام آن‌ها زیاد است.
  2.     مقرنس‌های روی هم قرار گرفته: این مقرنس‌ها افزون بر مصالح به کار رفته اصلی بنا از مصالحی مانند گچ و آجر و سنگ که به بنا الحاق و اضافه شده ساخته می‌شوند و در سطوح داخل و خارج بنا به کار می‌روند. این مقرنس‌ها بیشتر در چند ردیف (دو تا پنج یا بیشتر) روی هم قرار دارند و دارای ثبات متوسطی هستند.
  3.    مقرنس‌های معلق: شبیه همان منشورهای آهکی آویزان در غارها یا استلاکتیت بوده و بیشتر از چسباندن مواد مختلف چون گچ، سفال، کاشی و مانند آن‌ها به سطوح مقعر داخل بنا شکل می‌گیرند. این نوع مقرنس آویزان به نظر می‌رسند و دارای ثبات کمی می‌باشند.
  4.    مقرنسهای لانه زنبوری: چنان‌که از نام آن پیداست، شبیه لانه زنبور هستند و در مجموع مانند کندوهای کوچک بر روی هم قرار گرفته دیده می‌شوند. این دسته از مقرنس‌ها تاحدی شبیه به مقرنس‌های معلق هستند

 

اجزای مقرنس

مقرنس ترکیبی از اجزا کوچکی است که با نظم خاصی روی هم قرار می‌گیرند و به تدریج از دیوارهای پایه جلو آمده، بالا می‌روند و به رأس سقف که «شمسه» نامیده می‌شود ختم می‌گردند و به این ترتیب سقف مطبق و پر شکنج را پدیدمی‌آورند. مقرنس معمولاً در زیر نیم طاق ورودی‌ها و ایوان‌ها، در گوشواره گنبدها و کنج ایوان‌ها به کار می‌رود و در مواردی هم یک طاق کامل را می‌پوشاند. مقرنس در سر ستون‌ها، منارها، نمای بیرونی برج‌ها و تزیینات داخلی اتاق‌ها نیز دیده می‌شود. مجموعه مقرنس هرچند در نگاه اول بسیار پیچیده جلوه می‌کند اما در واقع از ترکیب تعداد معدودی اجزا مشخص و شناخته شده پدید آمده‌است.

 

طاس

یا «طاسه» و «شاپرک» با «پرکه» مهمترین اجزا مقرنس را تشکیل می‌دهند و از تکرار و روی هم نشستن آنهاست که این نوع کاربندی به وجود می‌آید. به علاوه، همچنان که گفتیم، مقرنس ممکن است جزئی به نام تخت نیز داشته باشد از میان اجزا طاس عنصر اصلی مقرنس است. طاس طاقنمای کوچکی است که قاعده ای چندضلعی دارد. این جز بین دو طبقه با دو «پا» ی مقرنس قرار می‌گیرد و دو یا چند خط از پای پایین را به یک نقطه در پای بالا پیوند می‌دهد. شاپرک نقطه مقابل طاس است و به عکس آن، یک نقطه از پای پایین را به دو خط در پای بالا متصل می‌کند و در نتیجه حدفاصل طاس‌ها را پر می‌کند.

 

نکات فنی و کاربردی

مقرنس‌ها به دو سبک اجرا می‌شوند در هر مقرنس از پایین به بالا عناصر ریزتر و کوچکتر می‌شوند. مقرنس در نقاط مختلفی در سرستون‌ها و گلوئی‌ها و کتیبه‌ها و چشمه‌طاق‌ها کار می‌شود. نامگذاری مقرنس بر اساس محل ساخت آن است، مثل مقرنس چشمه‌طاق گلوئی، کتیبه و مقرنس سرستون. در مورد چشمه‌طاق چون در قوس‌ها و طاقی‌ها کار می‌شود، مقرنس قوس هم دارد بهر حال آنچه در همهٔ این انواع مشترک است. عناصر سازندهٔ آن است که بنا بر اصطلاح سنتی آلت می‌نامند که مهم‌ترین آن‌ها عبارت اند از: شاپرک، طاس، تخته، شمسه عرقچین، شمسه تخته قطارتی، چهار لنگهٔ منتظم و… آلات نامبرده جزء آلات مشترکند ولی بعضی از انواع وجود دارند که فقط با مصالح گچ یا آینه یا آجر به‌کار می‌روند و استفاده از آن‌ها با مصالح دیگر مجاز نیست. این آلات همگی هنگام کار روی یک نقشه پیاده گردند و مهم‌ترین و کاربردی‌ترین آن‌ها ترکیب طاسهٔ نیم شش (شش ضلعی) با دو شاپرک است. برای مرحلهٔ ساخت باید ابتدا آن را در خارج بنا به صورت تخته تخته درست کرد تا هم در وقت و زمان اجرای کار صرفه‌جویی شود و هم خطر ریزش آن کمتر گردد، پس از نسب هر تخته و محکم نمودن آن‌ها با پشت کار تختهٔ دیگری نصب و برای تیغه ارتفاع بین دو تخته باید از تخته گچی نازک که قبلاً آماده می‌گردد استفاده کرد. برای بستن تخته‌ها باید از طنابی محکم ولی نسبتاً نازک به‌نام طناب موئی که قلاب نامیده می‌شود استفاده کرد و پس از پوشیده شدن با گچ حکم ستون معلقی را برای جلوگیری از ریزش کار دارد و سپس کار اجرا می‌شود.

 

مقرنس در نقاط دیگر جهان

در سوریه و ترکیه کاربرد سنگ برای مقرنس بیش از سایر مصالح بود «این زینت معمارانه که ریشه در یک ضرورت شدید ریاضی داشت، بنظر می‌رسد وسیله و ابزاری برای اضای روحیه خیال‌پردازی سنگ‌تراشان گردید. در این کشورها به دکوراسیون سنگی، ساختی داده شد که با آنچه در ایران با سفال و گچ انجام می‌گرفت تفاوت داشت». به هر حال در سوریه دوران رواج مقرنس را می‌توان از قرن ۱۲ و ۱۳ میلادی دانست. در سال ۱۱۲۵ م سه کنج‌ها همراه با سایر عناصر تزئینی به کار گرفته شدند. شکوفایی این هنر زیبا را در زیر بالکن انبارهای مدرسه ابن طولون می‌توان دید. از نمونه‌های دیگری از شکوفائی این هنر در مصر می‌توان به خانقاه سلطان بارس (۱۳۱۰ م) مقبره سنجر سالار (۱۳۰۴ م) اشاره کرد. ورودی با طاق‌های استلاکتیت نیز در مسجد قاهره پایه گذاری شد.از جمله مدرسه سلطان حسن در بسیاری از بناهای مقرنس در نماها و در قسمتهایی با اهمیتی ویژه به کار گرفته می‌شد. در مساجد دوره سلجوقی، ترکیه و عثمانی، وقلعه‌های تابع آن که از قرن ۱۳ آغاز می‌گردد این استلاکتیت‌ها در رواقها و طاقها به کار گرفته می‌شدند. این نوع اثر در مسجد علاءالدین در نجد و مناره‌های مزدوج مدرسه ارزه الروم دیده می‌شود. همچنین در آق مدرسه ۱۴۰۹ م و مسجد سبز ۱۴۲۱ م. در بورسا، رواق های مقرنس با چند استثناء جزو ویژگی‌های مساجد بزگ عثمانی به حساب نمی‌آید. بر عکس استلاکتیت‌ها بصورت نواری در زیر بالکن منارها دیده می‌شود. در معماری اندلسی و مغربی گنبدها مبدل به صورتی از مجموعه‌هایی نظیر کندوهای عسل، تابع هندسه مربع و مستطیل گشتند که بر گرداگرد یک دایره می‌چرخیدند.

 

درباره نویسنده