از دیگر آثار او می‌توان به ساخت مرکز صداوسیمای شهرهای سنندج و مهاباد، شهرک مسکونی دانشگاه تهران، مجموعه صنعتی صداوسیما، بیمارستان تهران‌کلینیک، شهرک ساحلی آکام شهر، کارخانه زامیاد، غرفه ایران در نمایشگاه بین‌المللی اوزاکا-ژاپن و غرفه فرانسه در نمایشگاه بین‌المللی تهران

 اشاره کرد.  حُسن معماری کوروش فرزامی، بدون پیرایه بودنش است. معماری او اجزای اضافی ندارد. به تعریفی، می‌تواند مینیمال (کمینه‌گرا) باشد؛ مینیمال، مدرن و کاربردی، اما دارای ارزش‌های مفهومی و استعاره‌های عمیق.

به‌هر‌حال او فرزند دورانی بود که ایران در همه حوزه‌ها در حال مدرن شدن بود و محیط اجتماعی ایران، پرشتاب‌تر از هر عصر دیگری، مدرنیته را جسته و گریخته تجربه می‌کرد.

با اینکه پس از فارغ‌التحصیلی در خدمت سازمان تامین اجتماعی بود، اما به راحتی از کنار طراحی درمانگاه‌های محل خدمتش نمی‌گذشت. بعدها که شرکت مهندسین مشاور آرشن (Archen) را تاسیس کرد، کارش جدی‌تر هم شد. دیگر حتی در خانه‌هایی که برای افراد سرشناس و مشهور شهر طراحی می‌کرد هم به دنبال تئوری خود بود.  کسانی مثل مهندس فروغی‌(پسر)، احمد لاجوردی، خسرو رحمانی‌کیا و لئون استپانیان؛ هرچند اینجا هم کار با یک موفقیت در مسابقه معماری آغاز شده بود. «مسابقه بین‌المللی طراحی کاخ ولیعهد بحرین» که باز هم نام فرزامی را بر سر زبان‌ها انداخت و قدرت معماران ایرانی را به رقبای دیرینه ثابت کرد.

طراحی کارخانه داروسازی اکسیـر تازه به اتمام رسیده بود که هوای خروج از کشور به سرش زد (حوالی سال‌های ۱۳۶۶) و نهایتا او هم کشور را مثل خیلی‌های دیگر ترک کرد. کارخانه نزدیک به پنج سال بعد، در زمینی دیگر، اما با شکل و شمایل کلی مدنظر فرزامی اجرا شد و برای افتتاح بنا او به ایران بازگشت‌؛ بازگشتی بی‌سر و صدا و بدون ایجاد شوقِ ماندن و بهره‌بردن از توانایی‌های او. اکنون دیگر کورش فرزامی یک مهاجر تلقی می‌شد. دوران حضور در غربت برای او چندان آسان نبود و سختی‌های زیادی را همراه با همسر و فرزندانش تحمل می‌کرد. نوجوان هنرمند و نخبه‌ معماری دانشکده، این ‌سال‌ها چندان پر‌فروغ نبود. در‌حالی‌که تمایل چندانی به کار نداشت و دست و دلش به طراحی نمی‌رفت، به اصرار همسرش در یک مسابقه معماری برای پروژه‌ای مسکونی در آمریکا و در شهر واشنگتن شرکت کرد. طرح او رتبه‌ اول را کسب کرد و باز هم نام کوروش فرزامی برای مرتبه‌ سوم، در طی زندگی حرفه‌ای او، به واسطه درخشش در یک مسابقه بر سر زبان‌ها افتاد. بنای مسکونی ارزشمند او در پایتخت ایالات متحده که خود را در دهه‌ ۱۹۹۰ میلادی، قدرتمندترین اقتصاد دنیا می‌دانست، برای فرزامی شهرتی دست و پا کرد.

او بدین‌ترتیب توانست دفتر مستقل خود در واشنگتن را تا‌سیس و تا زمان هجرت ابدی، تعدادی پروژه که عمدتا کاربری مسکونی داشتند را طراحی و اجرا کند.

معماری فرزامی در ایران محدود به سال‌های بین ۱۳۴۶ تا ۱۳۶۴ است. جدا از سردر دانشگاه تهران که در نوع خود منحصر‌به‌فرد است و با گذر زمان تبدیل به یکی از نمادهای ایران عزیز گشته است؛ بنای تهران کلینیک را باید تجربه دوم و بسیار جدی‌تر فرزامی دانست. این مرکز درمانی در خیابان کلیدی قائم مقام فراهانی قرار دارد و به عنوان یکی از بناهای سازنده هویت مدرن شناخته می‌شود. حجم بنا به دلیل ماهیت کارکردی خود، بدون پس و پیش نشستگی خاصی، طراحی شده است. استفاده‌ حداکثری از نور جنوب و شمال با کشیدگی شرقی – غربی به دست آمده است. برای جلوگیری از خستگی حاصل از تکرار ساده‌ پنجره‌ها، معمار تدابیر مختلفی را به کار بسته است. معضلی که بیشتر چنین ساختمان‌هایی را به بناهایی منفور نزد مردم شهرها – خصوصا برای آنان که سالم‌تر هستند و کمتر به مراکز پزشکی سر می‌زنند – تبدیل کرده است. او نخست در جبهه‌ شرقی، با تطبیق زیرکانه‌ نیازها و نماها، نمایی بسته را به وجود آورده که در میانه خود، خطوط کشیده عمودی را میزبانی می‌کند. این خطوط در زمینه‌ ساده‌ خود، نه تنها آرامش‌بخش هستند که بر زیبایی هنری بنا می‌افزایند. استفاده از خطوط ساده در نمای جنوبی نیز بر افزایش تناسب بین حجم افقی و کشیده‌ بنا و ارتفاع آن کمک کرده است. اما مهم‌ترین و اثر‌گذارترین حرکت معمار، ایجاد یک صفحه‌ سفید از سنگ، در یک سوم پایینی نما و درج پنجره‌های کوچک و ساده‌ مربعی در دل آن است. این صفحه که تا حدودی هم از نما بیرون‌زدگی دارد، به تناسبات افقی و عمودی بنا کمک می‌کند، به آن مقیاسی انسانی می‌دهد و تحمل آن را برای مردم و کاربران افزایش می‌دهد. این خردمندی فرزامی باعث شده است که کلینیک تهران به عنوان بنایی مقبول نزد کاربران خود واقع گردد. خردمندی‌ای که در داخل بنا نیز مشهود است و باعث سهولت عملکردی بنا در انجام وظایف خود می‌شود.

این خردمندی در طرح سینما‌ ایران نوینِ ساری به نحو دیگری مشهود است. این سینما که بنابر قولی، نخستین سینمای شهر ساری است، در سال ۱۳۴۸ بنا شد کمتر کسی در ساری است که از معمار بنا و اهمیت اثر ارزشمند او اطلاع داشته باشد. حتی در مورد هویت امروزین این سینما اطلاعاتی در دست نیست.