امر حساس اندازهگیری سطح منحنی گنبد
«شیوه اندازهگیری، ترکبندی و پیادهسازی نقشه مسطح و ساخت قالبهای دقیق» عنوان اولین بند از دستورالعملی است که موسویزاده بر اجراشدن آن تأکید دارد. باید توجه داشت که قدم اول «برداشت اندازه دقیق از قوس گنبد» است. به این صورت که در ابتدای اندازهگیری یک شاخص عمودی مدرج در کنار گنبد نصب میشود و با برداشت فاصله نقطه مقابل آن بر روی سطح گنبد شعاع دایرههای فرضی هممرکز و متوالی که قوس گنبد را تشکیل میدهند، به دست میآید. همه این دایرهها با فاصلههای مشخص و بهطور متوالی روی محور عمودی وسط گنبد و در دستگاه مختصات سهبعدی مفروض است. این دایرههای متوالی بهصورت لایههای افقی پارامترهایی هستند که شکل هندسی گنبد را میسازند. علاوهبرآن، برداشت یک یال یا طول قوس کامل از پایه تا رأس یک طرف گنبد برای پیادهسازی شکل هندسی گنبد ضروری است. پس از برداشت این مجموعه اندازهها از روی سطح گنبد زمان تحلیل آن در جدول و تهیه نقشه گسترده یک مدول یا ترک گنبد با ابعاد صحیح فرامیرسد.در این مرحله، شعاعهای دایرهها که بهصورت سری برداشت شده است، در یک جدول نوشته و محیط هریک از دایرههای فرضی افقی محاسبه میشود؛ سپس هریک از این محیطها در جدول بهصورت متوالی به عددی واحد که همان تعداد ترکهای گنبد است، تقسیم میشود تا اندازه طول قوسهای قطعهای از دایره که روی هر ترک قرار دارد، به دست آید؛ سپس پارهخطهایی با این اندازهها از وسط روی خطی مستقیم که طول آن برابر با طول یال گنبد است، با فاصلههای مساوی به تعداد دایرههای مفروض افقی چیده میشود. این خط مستقیم قبلا به تعداد دایرههای افقی برداشتشده، افراز شده است. در ادامه برای بهدستآوردن منحنی طرفین، نقاط دو طرف هر پارهخط به هم وصل میشود تا نقشه یا شکل گسترده مدول گنبد شکل گیرد.در عملیات اخیر مرمتی گنبدهای دوره صفوی میدان نقشجهان اصفهان کار مرمت جدید با استناد به ابعاد، نقشه و قالب موجود از مرمت دورههای قبل آغاز شده است؛ اما متأسفانه در حال حاضر به علت اعوجاجی که در سطح گنبد ایجاد شده، استناد به این اندازهگیریها امکان خطا را در خود داشته و برای هر اقدام مرمتی آتی اندازهگیری مجدد و مدلسازی سهبعدی ضروری خواهد بود. در مرمتهای بعدی اندازهگیری با هدف ارزیابی تلورانس حاصله از مرمتهای فعلی با فرم اولیه و اصلاح آن ضروری است؛ به همین دلیل و با وضع موجود گنبد، تهیه مدل سهبعدی مستلزم برداشت دقیقتر با چند شاخص عمودی در چند سوی گنبد و تعداد نقاط بیشتر روی سطح گنبد با کمک تجهیزات نقشهبرداری خواهد بود و این یکی از آسیبهای ایجادشده بر اثر مرمتهای اخیر است که هزینه و زمان را بر مرمتهای بعدی تحمیل خواهد کرد؛ چراکه بدون کنترل دقیق تغییرات در اندازههای هندسی پوسته فعلی گنبد، احتمال تغییر فرم هندسی و اعوجاج مجدد و حتی تغییر در نقوش در مرمتهای بعدی بسیار محتمل خواهد بود.
رجوع به مستندات نقوش گنبدها
عنوان دومین بند این راهکار «توجه به مستندات موجود از نقوش اصلی دوره صفوی و بررسی تغییرات دورهای در نقوش و رنگ و مغایرتها» است. نقوش گنبد، بسامد و ظهور هندسه فرم گنبد است؛ درواقع بخشی از تعریف فرم گنبد در معماری ایرانی نقوش روی آن است و دخلوتصرف در آن جایز نیست. هماهنگی و انسجام نقوش با فرم معماری یکی از اصول منحصربهفرد معماری ایرانی است.
مجموعهنقوش گنبدهای صفوی اصفهان که در موزه ویکتوریا آلبرت لندن نگهداری میشوند، ازجمله مدارک و مستنداتی هستند که میتوانند به مرمتگران گنبد کمک کنند. این نقشهها را «روبرت مورداک اسمیت» در سال ۱۸۷۸ تهیه کرده است. بخشی از این مجموعهنقوش گنبدهای مساجد اصفهان با مقیاس یکبهیک و یکبهپنج و بهصورت تمامرنگی وجود دارند؛ اما متأسفانه در مرمت سالهای اخیر در هر سه گنبد مدرسه چهارباغ و مسجد شیخ لطفاله و مسجد امام اصفهان مغایرت و عدم همخوانی در نقش و رنگآمیزی در مقایسه با این اسناد دیده میشود.
نقشآفرینی قالبگردان و کرومبندی
«کارکرد قالبگردان بهعنوان شاخص کنترل قوس پوسته و ابزاری برای کرومبندی و روش کنترل نقاط همتراز در حین کار و شناخت تجهیزات و امکانات لازم برای نظارت و اجرا روی گنبدهای مرتفع» عنوانی است که برای سومین بند انتخاب شده است. استفاده از یک قالب گردان فلزی، از اساسیترین روشهای کنترل قوس گنبدهای نوساز یا مرمتی ماست. این قالب گردان در رأس گنبد نصب شده و پایین آن روی رینگ بالای ساقه گنبد، حول محور وسط گنبد به گردش درمیآید. این ابزار به مرمتگر یا نصاب و مهمتر از آن به ناظر کمک میکند صحت شکل منحنی گنبد را در هر نقطه از سطح گنبد و در هر لحظه از عملیات اجرایی، کنترل و ارزیابی کند. قالبگردان قبل از نصب برای عملیاتی که بهاصطلاح کرومبندی نامیده میشود هم بهکار میآید. این کرومبندیهای متعدد دورتادور گنبد روی سطح سازهای بر اساس قالب گردان اجرا میشود و این در صورتی است که نصب با برنامه اجرایی صحیح که همانا نصب در ردیفهای همتراز افقی دورتادور گنبد و از پایین به بالاست، صورت گیرد. کرومبندیهای مذکور بهعنوان شاهدی از مختصات سهبعدی سطح منحنی دورتادور گنبد در دسترس نصاب خواهد بود تا او با استناد به آن و بهراحتی، قوس صحیح را دنبال کند؛ اما متأسفانه در مرمت گنبدهای مسجد امام و مسجد شیخ لطفاله به علت عدم استفاده از قالب گردان و عدم اجرای کرومبندی، امکان کنترل و نظارت شکل قوس در حین کار و تا پایان آن وجود نداشته است. مهمتر از همه، به دلیل عدم اجرای کرومبندیهای عمودی هیچ شاخص قابلاستنادی پس از جمعآوری معرق قدیمی برای کنترل صحت قوس در اختیار نصاب نبوده است؛ به همین دلیل نصاب دیگر قادر نبوده محل دقیق قطعه قبلی را روی منحنی پوسته گنبد و در مختصات سهبعدی صحیح بازیابی کند.
انتخاب نظام اصیل اجرای گنبد و رهایی از معضل داربست
چهارمین بند این مجموعهراهکار، «شناخت مراحل اجرایی گنبدهای دو یا چند پوش در دوره صفوی و تفاوت آن با مراحل اجرایی در مرمت ترکبهترک در دورههای مرمتی اخیر و ارتباط آن با شیوه فعلی داربست بندی» است.در شیوه اجرایی اصیل گنبدهای صفوی، عملیات ساخت سازه آجری گنبد و پوشش کاشی روی آن بهطور همزمان و از داخل و بدون اتکا به داربست خارجی انجام میشده است. این فناوری بر پایه تجارب معماری دورههای ایلخانی و سلجوقی که نقش و سازه یک عنصر واحد بوده، بهدستآمده و در دوره صفوی ارتقا یافته است؛ بنابراین انتخاب نظام غیراصولی مرمت ترکبهترک به جای نظام اجرایی اصیل ردیفهای افقی برخلاف نظام اجرایی و اصول معماری ایرانی بوده و آبشخور بسیاری از مشکلات فعلی، همین رویکرد اشتباه است. دلیل دیگر کشیدهشدن عملیات مرمتی به مسیر اشتباه در برنامهریزی اجرایی مرمتهای اخیر، محدودیت در بهکارگیری داربستهای خارجی و الزام به داربستبندی مرحلهبهمرحله برای هر ترک بوده است؛ همچنین تغییرات در زیرسازی پوسته معرق که در بخشهای بعد به آن میپردازیم، حاصل همین دستبردن در نظام و شیوه اجرایی اصیل معماری ایرانی است. فقدان آگاهی علمی و پژوهشی در این زمینه و عدم توجه پیمانکارهای مرمت اخیر به برنامه اجرایی مبتنی بر ردیفهای افقی، علت انتخاب نظام غلط اجرایی ترکبهترک بوده است. نکته مهم این است که در تمام گنبدهای نوساز، نظام اجرایی براساس ردیفهای افقی هنوز هم با وجود انجام عملیات از خارج گنبد، متداولترین روش کار بوده و این پرسش مطرح است که چرا این نظام اجرایی معمول و صحیح در برنامهریزی برای مرمت این دو گنبد رعایت نشده است.
اهمیت تحلیل سازهای و شناخت شیوه صحیح زیرسازی
نکته مهم دیگر «شناخت شیوه زیرسازی و مصالح بهکاررفته در زیرسازی مابین سازه و پوسته معرق در دوره صفوی و مشکلات زیرسازی در دو دوره مرمت اخیر» است. زیرسازی مابین سازه آجری داخلی دوم و پوسته معرق بیرونی گنبد از خاک دستی و با ضخامت حدود چهل سانتیمتر تشکیل میشده که در دوره صفوی در حین ساخت دوپوسته گنبد و نصب معرق لایهلایه روی هم ریخته میشده و در ردیفهای افقی بالا میرفته است. پس از مرمت کامل دوره اول این خاک به علت برداشتن پوسته معرق فروریخته و در حین مرمت اول بهصورت غیراصولی در بعضی نقاط جای آن خالی مانده یا دوباره پر شده است که نتیجه آن چروکشدن پوسته معرق حاصل از مرمت اول است. متأسفانه مرمت دوم نیز بدون شناخت این آسیب و ناآگاهی از کارکرد مفید ساختار مرکب از سازه آجری و لایه خاک و لایه معرق آغاز میشود. بدتر اینکه، در مرمت دوم جای خالی این خاک با یک لایه آجر ماشینی مجوف و گچ (آنهم بهصورت پکافته) جایگزین شده است. متأسفانه این پکافتهکاری آجر با ملات گچ اتصال غیراصولی و سختتری را با سازه ایجاد میکند که هم به نسبت تفاضل چگالی خاک با آجر و گچ، اضافه بار مرده بسیار زیادی را روی گنبد تحمیل میکند و هم به علت اتصال ملات گچ و همجوشی آجرهای مجوف در یکدیگر با سازه و پوسته معرق هرگونه عملیات مرمتی بعدی را بسیار خطرناک و سخت میکند؛ چراکه اصلاح و جمعکردن این حجم وسیع و ضخیم پکافته بدون استفاده از چکشهای برقی غیرممکن خواهد بود و این چالشی بزرگ و تهدیدی برای سازه آجری است. در حال حاضر جمعآوری معرق فعلی، موردنظر قرار گرفته و در وضع موجود بارگذاری بیشازاندازه روی سازه آجری و جمعآوری معرق فعلی با چکش برقی، ریسک فروریختن سازه آجری گنبد را بالا میبرد.این لایه خاک در بین دو پوسته سازهای و معرق، تمهیدی بوده که بر اساس فناوری و تجربه دورههای قبل از صفوی به آن دست یافته بودند و به نوعی، ویژگیهای مشابه با فناوریهای امروزی درزمینه نصب مکانیکال یا نصب خشک را در خود داشته است. هدف از جداسازی پوسته نما از سازه، عدم انتقال تنشها بوده است؛ همچنین امکان تعمیر و نگهداری در دورههای بعد را در اختیار میگذارد. در شیوه نصب دوره صفوی تنشهای مابین سازه و پوسته بیرون که دو رفتار سازهای متفاوت دارند، به دلیل لایه خاک مابین دو لایه به یکدیگر انتقال پیدا نمیکرده است؛ همچنین این لایه خاک برای جذب آب و جلوگیری از شورهزدن لعاب هم مفید بوده است. در حال حاضر این لایه سبک خاکی با اشتباه مرمتگر از دست رفته است و انتظار میرود شورههای آجر و گچ بهمرورزمان پس از هر بارندگی خود را در سطح گنبد هویدا کند. مهمتر آنکه صلبترشدن اتصال مابین پوسته معرق و سازه آجری بهخاطر این لایه پکافته میتواند در محاسبات اولیه و رفتار سازهای گنبد تغییرات نامطلوبی ایجاد کند که شناخت آن نیاز به تحلیل سازهای دارد.
انتخاب نظام صحیح زمانبندی
«انتخاب استراتژی یا نظام اجرایی صحیح در برنامه زمانبندی مراحل جمعآوری معرق موجود، تولید و نصب مجدد معرق روی سطح گنبد و ارتباط آن با تعداد قالبها و زمانبندی تولید معرق» عنوان بند ششم راهکار «۱۲ بند» است. به عبارت دیگر، انتخاب یک برنامه نادرست میتواند بهصورت ناهماهنگ در رنگهای لعاب کاشی ترکهای مجاور در سطح گنبد تمام شود و به شکل نامطلوب رخنمایی کند (مشابه آنچه در مسجد شیخ لطفاله شاهد آن هستیم). علاوه بر آن، توالی نادرست در برنامه میتواند به کم یا زیادشدن اندازه ترک آخر و بههمخوردن نقوش در ترک آخر و ناترازی سربندها و عدم هماهنگی نقوش ترک آخر با دیگر ترکها منجر شود (مثال دیگر آن، ناهماهنگی سربندها در ترک آخر گنبد مسجد امام است که پیمانکار برای رفع آن اقدام به دستکاری نقوش سربند ترک آخر با ترک مجاور کرده است). بروز این مشکل به این دلیل است که در نظام اجرایی با توالی ترکبهترک، امکان کنترل دقیق نقوش دورتادور گنبد از نظر همترازی و همرسی با یکدیگر در حین نصب فراهم نبوده است.
اهمیت استفاده از کاشیهای مناسب
عنوان بند بعدی «کنترل کیفیت بدنه کاشی در حین تولید نره و توجه به مقاومت بدنه با خاک مناسب و عمر مفید بالا» است.مرمت یا ساخت کاشی معرق فرایندی است که زمان و هزینه زیادی برای آن صرف میشود و انتظار بر آن است که عمر مفید بالای پنجاه سال را داشته باشد؛ به همین دلیل استفاده از کاشی با بدنه مناسب برای جلوگیری از دوبارهکاری اهمیت بسیار زیادی دارد. امروزه آزمایشگاههای کنترل کیفیت سرامیک برای انواع آزمایشهای یخزدگی، جذب آب و همچنین کنترل کیفیت لعاب و بدنه کاشی در کشور وجود دارد. متأسفانه استفاده از کاشیهای نره با بدنه فرسوده در مرمت گنبد مسجد شیخ لطفاله آسیبی نهفته در معرق مرمت تولید شده است که بسیار زود و حتی در کمتر از یک دهه میتواند تمامی هزینه و زمان صرفشده برای مرمت این گنبد را هدر دهد. علاوه بر این، بافت بدنه کاشی نرههای قدیمی به دلیل یکبارریختن ملات در پشت آن در حین تولید معرق قبلی دیگر خللوفرج میکروسکوپی آماده جذب را در مقایسه با بدنه آجر تازهپختهشده ندارد و نمیتواند بهخوبی شیره ملات را جذب کند و نفوذ شیره گچ قدیمی در خللوفرج کاشیهای قدیمی جایی برای نفوذ مطلوب شیره ملات جدید پشتریزی معرق و ایجاد اتصال مستحکم بین کاشیها باقی نمیگذارد.
جلوگیری از ناهماهنگی رنگ لعاب کاشیها
«کنترل کیفیت لعاب قلع و سرب و مقایسه لعاب دوره صفوی و معاصر، همچنین چالشهای موجود در رنگبندی در حین تولید انبوه در کورههای پخت لعاب و برنامهریزی تولید کاشی نره» نکته مهم دیگری است که در این روند اهمیت فراوانی دارد.پخت لعاب در کاشیهای نره بهصورت سنتی صورت میگیرد و دوام این نوع کاشی به خاطر پخت در حرارت بالای هزار درجه سانتیگراد است و تنها لعابی که در این درجه حرارت روی بدنه نره باقی مانده و تا اندازه زیادی با بدنه همجوشی پیدا میکند، لعاب سرب و قلع است. رنگهای لعاب با افزودن نمکهای فلزات مختلف مثل کبالت، مس، آهن و غیره به پایه قلع و سرب حاصل میشود که پس از لعابدادن بدنه آجری، کاشی نره با رنگهای مختلف در پخت بالای هزار درجه سانتیگراد به دست میآید.
با توجه به شکل کورههای سنتی در ایران، چالش اصلی در این شیوه تولید اختلاف رنگ نامطلوب کاشیهای بالا و پایین در هر کوره یا در هر نوبت پخت لعاب است. نویسنده به چالشهای پخت در کورههای سنتی در مطالعات دیگری با موضوع «استانداردسازی کارگاههای سفال و سرامیک کشور» بهطور کامل پرداخته است که اشاره به آن در این نوشتار نمیگنجد؛ اما بهطور خلاصه میتوان گفت که اختلاف رنگ نامطلوب در کاشیهای نره به علت نوع و ساختار کورههای پخت است. مهارت کاشیپز در این بخش از کار تیمی برای حصول یکنواختی رنگ و رعایت دقیق کدهای رنگی در فرایند پخت بسیار اهمیت دارد؛ چراکه در غیر این صورت محصول بهدستآمده در هر نوبت پخت نره لعابدار ممکن است چند تونالیته رنگی نامطلوب بهجای یک کد رنگی ثابت از کوره بیرون بیاید یا رنگ لعاب در هر نوبت پخت با نوبت بعد متفاوت باشد.متأسفانه در هر دو پروژه مرمت گنبدهای مسجد شیخ لطفاله و مسجد امام این گوناگونی رنگها آنهم در یک کد رنگی بهوضوح دیده میشود. دلیل آن عدم سفارش یکباره و فقدان مدیریت در فرایند سفارش کاشی لعابدار یا نداشتن مهارت در پخت یکنواخت لعاب بوده است. تولید انواع تونالیتههای رنگی در یک کد رنگی میتواند به دلیل سفارش نره لعابدار به کارگاههای مختلف و بدون مهارت باشد.مهارت و برنامهریزی و شناخت ویژگیهای هر کدام از نمکهای فلزی مورداستفاده در لعاب هنگام پخت یکی از مهمترین نکتههای دانش کاشیسازی است که متأسفانه هر دو مرمتگر از آن بیبهره بودهاند و به علت سفارش کاشی نره به کارگاههای پراکنده، در دوره طولانی تولید معرق از نرههایی که دارای رنگهای یکنواخت باشند، استفاده نشده است.
اجتناب از نقوش مخدوش با توجه به چرخش صحیح قلم استاد طراح
نهمین بند از این راهکار دوازدهبندی عبارت است از: «حفظ شکل صحیح نقوش در برش الگوی کاغذی هر قطعه و ارتباط آن با ابعاد کاشی مورداستفاده.» هر اثر کاشی معرق از قطعات کاشی تشکیل میشود که بر اساس طرح نقوش و رنگآمیزی ترسیمشده روی کاغذ بهاصطلاح بهوسیله تیشه تراشیده میشود. برای انتقال نقوش روی کاشی تکرنگ ابتدا هر رنگ از داخل کاغذ نقشههای کدگذاریشده براساس شکل گل و برگها مجزا شده و روی کاشی چسبانده میشود. اضافههای کاشی بر اساس شکل هر الگوی کاغذی تراشیده میشود تا قطعه موردنیاز از داخل کاشی لعابدار اولیه به دست آید. استفاده از الگوهای کاغذی، ویژگی منحصربهفرد معرق ایرانی در مقایسه با زلیج مراکشی یا موزاییکهای بیزانسی است. توجه به گردش خطوط ترسیمی و آشنایی با طراحی سنتی ایرانی، در بریدن کاغذ و تراشیدن کاشی، یکی از مهارتهای بسیار مهم است که بهرهمندی از آن برای استادکار معرقتراش ضروری است. نداشتن شناخت از نقوش سنتی در مرحله کاغذبری میتواند در نتیجه کار و حفظ شکل صحیح نقوش بسیار تأثیرگذار باشد. متأسفانه در مرمت گنبد مسجد شیخ لطفاله، مرمتگر شناختی درباره طراحی نقوش سنتی نداشته و از استادکاران طراح نیز در کاغذبری استفاده نکرده است. از سوی دیگر، به دلیل استفاده از کاشیهای مستعمل و خردشده قبلی گنبد، امکان استفاده از قطعات کاشی نره درسته کمتر فراهم بوده و به همین دلیل قطعات کاغذ که بهعنوان الگویی برای انتقال نقوش روی کاشی نره بریده میشده به دو یا سه قطعه کوچکتر تقسیم شده است. این تقسیم غیراصولی هر الگوی کاغذی در کنار نداشتن مهارت در بریدن کاغذ و کاشی باعث شده است شکل منحنی و چرخش ترسیمات دست طراح گل و برگها، در بسیاری از نقاط منقطع شود؛ درنتیجه نرمی و گردش ظریف نقوش ترسیمی و اصالت کلی طرح نقوش در بسیاری از نقاط مخدوش شده است. بدتر اینکه، در بعضی نقاط قطعات خردشده الگوی کاغذی یک برگ یا گل روی کاشیهای ناهمرنگ چسبانده و تراشیده شده و حاصل آن معرقی شده که یک برگ یا زمینه آن با چند قطعه کاشی با کدهای متفاوت و ناهمرنگ، شکل گرفته است. در تصاویری که بهصورت فیلم از سطح گنبد مسجد شیخ لطفاله پس از مرمت اخیر تهیه شده است، نتیجه این دستکاری نامطلوب در رنگآمیزی و ترسیم منحنیها که حاصل نداشتن مهارت در برش الگوی کاغذی نقشه است، به وضوح مورد اشاره قرار میگیرد.
اهمیت پارچهبندی مناسب معرق
جان کلام بند دهم این است: «انتخاب ابعاد مناسب در فرایند تقسیم یا بهاصطلاح پارچهبندی معرق (پانلهای معرق آماده نصب) و شناخت ملات و سازه پشت پارچههای معرق.» در اصطلاح عبارت «پارچه معرق» به پانل آماده نصب اطلاق میشود که حاصل مجموعه قطعات کاشی بریدهشده بر اساس طرح است و توسط ملاتی که پشت آن ریخته میشود و با کمک یک شبکه سازهای، مسلح شده و بهصورت یکپارچه درآمده است. فرایند تقسیم کل سطح کار اصلی به پارچههای معرق را «پارچهبندی» میگویند. این یک اصل اساسی است که در تولید هر محصولی با فن قالبگیری، کمتربودن تعداد قطعات در فرایند قالبگیری میتواند تأثیر مطلوبی بر حفظ فرم حاصل از قالبگیری داشته باشد. پازلهای بازی مثال خوبی برای روشنشدن اهمیت کاهش تعداد قطعات یا پارچهها در فرایند پارچهبندی است. روشن است که ساخت پازل با تعداد قطعات بیشتر بهطورمثال پانصدقطعهای دشوارتر از ساخت پازل با تعداد قطعات کمتر مثلا بیستقطعهای است و این نشان میدهد که خردکردن سطح کل به تعداد بیشتر پارچه معرق در فرایند پارچهبندی و انتخاب ابعاد کوچکتر و تعداد بیشتر در تقسیم پارچههای معرق چگونه میتواند به دشواری و زمانبر بودن کار، منجر شود. حال اینکه همه این پارچهمعرقهای متعدد بایستی روی سطح منحنی گنبد با دقت بالا درکنار هم جفت شود و برای تشکیل منحنی پوسته گنبد کنار هم نصب و سپس سربندهای پانلها اصلاح شود.بدیهی است که تصمیمگیری درباره ابعاد پارچه معرق همیشه تابع تجهیزات و امکانات حمل معرق از روی قالب و بالابردن آن روی گنبد است. متأسفانه در مرمت گنبد مسجد امام چنانکه در تصاویر مشخص است، ابعاد پارچهها در فرایند پارچهبندی به طرز غیرمعمول، کوچک انتخاب شده و بهتبع آن، تعداد پارچههای معرق بهطور غیراصولی زیاد شده است. دلیل این تقسیم بیشازاندازه، بهطور مشخص دراختیارنداشتن تجهیزات بالابر برای این گنبد مرتفع بوده است و پیمانکار به دلیل عدم استفاده از تجهیزات و برای سهولت کار حمل و بالابردن معرق ناگزیر به این انتخاب اشتباه دچار شده است. این خطای راهبردی در مدیریت این پروژه، در پایان کار به شکل اعوجاج در پوسته گنبد ظاهر شده است. از آنجایی که در پروژه مرمت گنبد مسجد امام، این پارچههای بیشازاندازه کوچک و متعدد بدون استفاده از قالب گردان نصب شده، نصاب فقط قادر بوده است با اتکا بر چشم خود قوس پوسته گنبد را دنبال کند؛ بنابراین عدم پیوستگی قوس در طول عملیات جایگزینی پارچههای معرق روی چنین سطح دوار و بزرگ گنبد برای او و ناظر پروژه قابلکنترل و تشخیص نبوده و درنتیجه سطح هندسی منحنی یکپارچه داخل قالب در حین نصب بهطور منسجم روی گنبد منتقل نشده است و گنبد تمامشده تابع دقیقی از مختصات هندسی قالب گچی پایین نیست.بنابر آنچه گفته شد، در فرایند پارچهبندی هرچه پارچه معرقهای تولیدشده بزرگتر و تعداد آن کمتر باشد، شکل هندسی داخل قالب بهتر منتقل میشود و ریسک بههمخوردن فرم و منحنیهای داخل قالب در حین نصب کاهش پیدا میکند. مزیت دیگر کاهش تعداد تقسیمها این است که تعداد سربندهای مابین پارچهها در سطح گنبد با کاهش تعداد پارچه معرقها در پارچهبندی کاهش پیدا میکند و انسجام کلی سطح کار بیشتر خواهد بود. بدیهی است که تولید پارچه معرق با ابعاد بزرگتر نیاز به مهارت و علم در استفاده از ملاتهای مقاوم و مسلح دارد؛ ولی در پروژه مرمتی موردبحث استفاده از دانش روز و فناوری ملاتهای جدید موردتوجه قرار نگرفته است؛ البته در صورت تولید پارچه معرقهای بزرگتر استفاده از تجهیزاتی مثل بالابر و جرثقیل برای حمل آن به بالای گنبد ضروری است؛ همچنین در حین نصب برای نگهداشتن پارچههای معرق تجهیزات کمکی دیگری مثل جک و اسکوپهای مکانیکی برای کمک به نصاب لازم است. عدم استفاده از ابزار و تجهیزات در بالابردن و نگهداشتن وزن پارچهها چالش دیگری است که در مرمت گنبد بزرگ مسجد امام وجود داشته و منجر به دشواری کار نصاب شده و او را ناگزیراز انتخاب ابعاد کوچکتر در حین پارچهبندی کرده است.
نردبانگردان همنشین گنبد بماند
و اما آخرین بندی که باید موردتوجه ویژه قرار گیرد، عبارت است از: «تعمیرات سربندها، بندکشی و تمیزکردن معرق و حفاظت و نگهداری پس از نصب.» بر این اساس، پس از عملیات نصب، نوبت اصلاح سربندها و تعویض احتمالی قطعهکاشیها بین پارچه و بعد از آن تمیزکردن سطح معرق است. برای بالابردن طول عمر معرق و جلوگیری از نفوذ آب، استفاده از لایه محافظتی غیرروغنی روی کار هم توصیه میشود. معمول است که قالب گردان فلزی در پایان کار با اندک تغییراتی به شکل یک نردبان ظریف روی گنبد باقی بماند تا در مواقع لزوم دوباره بهکار گرفته شود. این نردبانگردان با هدف تعمیرات موضعی جزیی یا تمیزکردن و پوشش مجدد با لایه محافظتی و دیگر دسترسیهای آتی و هرگونه عملیات تعمیر و نگهداری مورد استفاده قرار میگیرد.