آینهکاری ایرانی، تجلّی وحدت در کثرت و رسانهای جهانی از اندیشه ایرانی است/ هنر آینهکاری را نباید از هستیشناسی جدا کرد
سیدمهدی مجابی، چهره ماندگار میراثفرهنگی، با اشاره به ثبت شایسته هنر آینهکاری ایرانی در فهرست آثار ناملموس جهانی، این رویداد را «اقدامی موفقیتآمیز و درخور تقدیر» توصیف کرد و گفت: معماری ایرانی یک دستگاه نظاممند، تکاملیافته و گسترده است که از زیرنظامهای متنوعی تشکیل شده و در این میان، مفهوم نور و روشنایی واجد جایگاهی بنیادین، هم در ساحت مادی و هم در ساحت معنایی است.
او با بیان اینکه مفهوم نور در فرهنگ و تمدن جهان ایرانی سابقهای کهن دارد، افزود: این مفهوم از دورههای استقرار اقوام ایرانی در سرزمینهای تاریخی و آرمانی شکل گرفته و در قالب الگوهای فضایی بدیع، مادیت و ساختار یافته است؛ بهگونهای که در معماری ایران، اندیشه به صورتی مرئی، پویا و قابل ادراک تجلی مییابد.
مجابی با تاکید بر پیوند عمیق معماری ایران با نظامهای فلسفی، ادبی و عرفانی تصریح کرد: هنر آینهکاری ایرانی با ترکیب خلاقانه نور، ماده و ادراک فضایی، تجربههایی میآفریند که فراتر از کارکرد صرف بوده و به مرتبه یک هنر متعالی ارتقا مییابد؛ هنری که در آن فضا، حواس انسانی را به چالش میکشد و تجربهای شاعرانه و پدیدارشناسانه رقم میزند.
این پژوهشگر برجسته معماری و میراثفرهنگی با اشاره به نقش آینه در خلق فضاهای چندبعدی اظهار داشت: آینه با ایجاد شکست در سطوح دوبعدی و احجام سهبعدی و از طریق امواج نورانی، فضایی خیالانگیز پدید میآورد که در تعامل با انسان، از حدود فضاهای مألوف فراتر میرود و ادراک فضایی را دگرگون میکند.
او ادامه داد: در آینهکاری ایرانی، منبع واحد نور از طریق انعکاسهای هنرمندانه تکثیر میشود و فضایی سیال، بینهایت و در عین حال کنترلشده شکل میگیرد؛ فرآیندی که کثرت را به وحدت میرساند و مصداق عینی اندیشه عرفانی ایرانی است.
مجابی با تشریح ابعاد هندسی و کیمیاگرانه این هنر افزود: تحلیل سطوح مستوی و منحنی و تبدیل آنها به یکدیگر، امکان پیکربندی فضایی فعالی را فراهم میکند که در آن، تغییر و حرکت اصل حاکم بر فضاست. هنرمند آینهکار، ماده تیره را صیقل میدهد تا آن را به انرژی نورانی بدل کند؛ نوعی کیمیاگری هنری که نگاه انسان را از زمین به سوی اوج و ابدیت میکشاند.
وی با اشاره به پیشینه تاریخی این دستاورد خاطرنشان کرد: هرچند بهرهگیری از نور و آب پیشتر در معماری ایران تجربه شده بود، اما با تکامل فناوری شیشه و آینه، بهویژه از دوره میانه اسلامی به بعد، این روند به کمال نزدیک شد و در دوره صفوی به اوج خود رسید؛ بهگونهای که آینهکاری از خانهها به کاخها و سپس به فضاهای آیینی و زیارتی راه یافت و به مرتبهای استعلایی دست پیدا کرد.
چهره ماندگار میراثفرهنگی با اشاره به شواهد باستانشناسی، از جمله آثار دوره سلجوقی و یافتههای محوطه گنبد سلطانیه، گفت: گسترش شگفتانگیز فناوری شیشه در این دوران نشان میدهد که آینهکاری حاصل یک تغییر رویکرد آگاهانه از اتکای صرف به نور طبیعی به بهرهگیری از نور دستساز انسانی در معماری است.
او در پایان با تاکید بر تنوع مکاتب منطقهای آینهکاری در ایران تصریح کرد: مراکز فرهنگی چون قزوین، تبریز، شیراز و اصفهان هر یک دارای شیوه و مکتب خاص خود در هنر آینهکاری بوده و هستند؛ امری که از وسعت اندیشه و عمق مبانی مفهومی این هنر حکایت دارد. آینهکاری انعکاس فضای کیهانی، رسانهای جهانی و هنری بیبدیل در سیر تکامل معماری ایرانی است که ارزش پایدار انسانی و جهانی دارد و نباید آن را از بنیانهای هستیشناسانهاش جدا کرد.
میراث آریا
درباره نویسنده

نویسنده
