نگاهی به وجوه معمارانه و نقاشانه هوشنگ سیحون
در ششمین سالگرد درگذشت هوشنگ سیحون که مصادف با ۱۰۰ سالگی این هنرمند است؛ نگاهی کردهایم به جنبههای معماری، نقاشی و معلمی او که تاثیر زیادی بر هنر ایران در یک قرن اخیر داشته است.
شش سال از فقدان معمار مقابر و بناهای یادمانی ایران گذشت. هنرمندی که اگر به مرور کارنامهاش بپردازیم، علاوه بر طراحی و ساخت بناهای بیادماندی چون آرامگاه ابن سینا، آرامگاه خیام و … به کشف رابطه انسان با محیط، انسان و معماری، انسان و نقاشی پرداخت و در این مسیر چند نسل از معماران کشور، خود را مدیون کلاسهای درس او میدانند. به بهانه سالگرد درگذشت این هنرمند در ۵ خرداد سال ۱۳۹۳، به مرور گفتوگوهای هنرآنلاین با چند کارشناس معماری و نقاشی درباره وجوه مختلف هنری هوشنگ سیحون پرداختیم تا از منظر این نگاهها، کارنامه این معمار و هنرمند را در ششمین سالگرد درگذشتاش، تورق کنیم.
سیحون به مثابه یک سرمایه اجتماعی
مهندس کاوه فولادینسب با اشاره به فقدان چهرههای شاخص معماری کشور در سالهای اخیر گفت: “شاید بعضی وقتها لازم است که ما بازنگری کنیم، برگردیم پشت سرمان را ببینیم که این آدمی که ما اینقدر ساده از کنارش میگذریم، بدون آنکه حق مطلب یا وظیفهمان را در قبال آن انجام دهیم، یکی از مهمترین سرمایههای انسانی این مملکت است. … ولی موضوع این است که به طور بدیهی سرمایهها همه هم ارز و هم ارزش نیستند بعضی سرمایهها ارزش بیشتری دارند، مهندس سیحون یکی از آن سرمایههایی است که برای جامعه ما بسیار ارزشمند بوده است.”
به گفته فولادی، آنچه که از سیحون در تاریخ معاصر ایران میماند، علاوه بر آثاری که او خلق کرده، شاگردانی است که در طول این سالها به جامعه معماری کشور معرفی کرده است: “مهندس سیحون رئیس دانشکده هنرهای زیبا بود و شاید جزو کسانی است که همه ما که معمار هستیم یا معماری خواندهایم با واسطه یا بیواسطه نسبتمان به مهندس سیحون برسد، به خاطر آنکه اگر مستقیم در کلاسهای آقای سیحون شرکت نکردیم مثلا در کلاس آقای صارمی و… شرکت کردیم، به هر حال مستقیم یا غیرمستقیم این نسبت را با سیحون داریم.”
او با اشاره به اینکه سیحون در پروسه آموزش معماری هم تغییراتی به وجود آورد، افزود: “سیحون، ادب را به آدمها آموزش میداد چرا که قرار نبود، دانشجویانش را صرفا به معمار بدل کند، بلکه قرار بود آنها به درجات بالاتری برسند. بنیانگذار سفرهای دانشجویی شکل گرفته برای دانشجویان معماری، خود مهندس سیحون بودند. ویژگی دیگر سیحون در آموزش معماری ایجاد ارتباط بین نسلهای مختلف بود؛ آدمهای قدیمیتر، تجربهای دارند که بسیار ارزشمند است و جوانترها همیشه خلاقیتی دارند که شاید برای آدمهای پا به سن گذاشته ذره ذره دارد رو به خاموشی میرود و مهندس سیحون این دو ویژگی را در سفرها کنار یکدیگر قرار میداد.”
مهندس فولادینسب ویژگی دیگر هوشنگ سیحون را به توازن و تعادل رساندن درست و سالم بین تکنولوژی روز، تکنولوژی ساخت روز و ویژگیها و هویتهای معماری ایرانی ذکر کرد و خاطرنشان ساخت: “پروژهای ساخته شده او همه این ویژگی را دارند که کاملا ایرانی به شمار میروند اما به هیچ وجه تقلیدی از تاریخ نیستند و نشان میدهند سیحون و هم نسلانش مثل مهندس اردلان، مهندس دیبا و بعدتر مهندس امانت، تا چه میزان همگام با دنیا بودند.”
ویژگی بعدی در کارهای سیحون توجه او به ساخت و شیوه ساخت بود که مهندس فولادینسب با نقل قول از مهندس احمدی به آن پرداخت: “من یک بار از مهندس احمدی شنیدم که بعد از ۱۰ سال ساختمان دادرسی فرمانداری بم هنوز تازه است، یعنی ایشان به گونهای توانسته طراحی کند که مثلا آب باران روی نما شوره نکند و این اتفاق کمی نیست.”
به گفته این مهندس معمار، تلاش سیحون در طول این سالها برای عمومی کردن معماری در میان مردم، مسئلهای است که کمتر به آن توجه شده است: “حالا یک اتفاق دیگر برای عمومی کردن معماری در زمانه ما افتاده و آن هم در دانشکدههای معماری زیاد شده که میگویند در هر خانواده یک نفر معمار وجود دارد. به هر حال این اتفاق الان خیلی عمومیتر شده ولی در آن زمان این طور نبود و این نشانه کمک آقای سیحون است و تاثیرگذاری ایشان بر معماری و کلانتر از آن، هنر است. حتماً بعضی از شما میدانند که رشتههای شهرسازی، موسیقی و نمایش در زمان هوشنگ سیحون تاسیس شد و این نشان میدهد که ایشان فقط به توسعه معماری فکر نمیکردند.”
سیحون به مثابه یک نقاش
اگرچه سیحون به عنوان یکی از مطرحترین چهرههای معماری قرن اخیر شناخته شده اما او در کنار معماری به نقاشی نیز میپرداخت، مسئلهای که همواره در جامعه معماران مشتاقان و البته منتقدانی هم داشته با این همه او فعالیتهای غیرمعمارانه مختلفی داشته است. امین بیگى که در سال ۹۷ نمایشگاهی از آثار نقاشی هوشنگ سیحون را گردآوری و در خانه صفوی به نمایش گذاشت؛ درباره وجهه نقاشىهای هوشنگ سیحون به هنرآنلاین گفت: “هوشنگ سیحون مرد بناهاى ماندگار ایران است و طراحى مقبرههاى او زبانزد خاص و عام است؛ ولى به نظرم به همان اندازه که ایشان معمارى بزرگ بودهاند نقاشى بىبدیل و بىنظیر هستند و شاید حتى اغراق نباشد که بگوییم نقاشى ایشان از معمارىشان پیشى میگیرد. اما متاسفانه جامعه هنرى کمتر به این وجه هنرمندانه از زندگى مهندس سیحون پرداخته است و همیشه وجه نقاشانه ایشان زیر سایه قامت بلند طراحى مقبرههاى ایشان مغفول مانده است.”
بیگی ادامه داد: “نباید فراموش کنیم که او تربیتکننده نسلى از معمارانى است که به اصطلاح قلم و دست قوى در طراحى داشتند. به طورى که هر اسکیس و طراحى آنان نیز از جنبه هنرهاى تجسمى درخور و قابل بررسى است. توجه به جزییات فراوان در طراحى شاید حاصل همان سفرهایی باشد که به همراه شاگردان خود به سراسر ایران – از ارگ بم تا شمال ایران- داشتند که ردپاى آن را در طراحىهاى شاگردانش مانند على اکبر صارمى، فرامرز شریفى، ایرج کلانترى و… میتوان جست و جو کرد.”
بیگی افزود: “شاگردان هوشنگ سیحون در دوره مدیریت ایشان بر دانشکده تنها معمار نبودند، بلکه نسل طلایی هنر ایران در دهه ۴٠ نیز از تعلیمات او بهره گرفتند. کسانى مانند معصومه سیحون که همسر ایشان نیز بودند و با حمایت مهندس سیحون، گالرى سیحون را بنا گذاشتند که خود پرورشدهنده نسلى از هنرمندانى چون سهراب سپهرى، حسین زندهرودى، رضا مافى، پرویز تناولى و… بوده و میتوان گفت که هوشنگ سیحون نقش بسزایی در جریان هنرى نقاشى ایران نیز داشته است. او زمانى که در اوج معمارى و طراحى بناهاى ماندگار بود نقاشىهایی را خلق کرد که در سال ۱۹۷۲ همراه با پیکاسو و سالوادور دالى در ماساچوست آمریکا به نمایش در آمد.”
امین بیگى عنوان کرد: “به نظرم وقتى هنرمندى عاشق سرزمینش است و معمارى او وابسته به جغرافیایی است که به آن عشق میورزد و نگاهش به تاریخى است که از آن هویت میگیرد، وقتى از آن سرزمین و تاریخ دور شود دیگر توانى براى خلق آثار معمارى برایش نمیماند. حال این هنرمند عشق به ایران و سرزمین و هویت را در جایی دیگر ابراز میکند و آن جایی نیست جز طراحىها و نقاشىهاى مهندس سیحون. به نظرم مجموعه “اسبها” سیحون که حاصل نقاشىهاى ایشان در ونکوور کانادا هستند، قرابت بیشترى با معمارى هویتمدارانه ایشان در طراحى مقبرهها دارند. گویی سیحون دلتنگ ایران است و هویت ایرانى را در سمند (اسب زرد ایرانى) یا نقشهاى نمادین میجوید و حتى ارجاعاتى به مینیاتور ایرانى دارد، اما به شکلى مدرن و گذشته از جهان فرمالیستى هوشنگ سیحون. حتى زمانى ایشان طرحهایی مدرن و فراتر از زمانه خود را در نمدها خلق میکردند و این آثار مثالى دیگر از چند رسانهای بودن و شخصیت چند وجهى و خلاق مهندس سیحون است.
سیحون به مثابه یک معمار آشنا به هویت
امروزه بخش مهمی از آثار معماری به جا مانده از مهندس سیحون در محیطهای طبیعی قرار دارند و البته این از ویژگیهای معماری سیحون است که به هیچ عنوان نمیتواند از فضای تعریف شده برای اثر جدا شود.
مهندس علی اعطا در یادداشتی که در اختیار هنرآنلاین گذاشت درباره هوشنگ سیحون یادآور شد: “از معمار بزرگ سالهای دور، هوشنگ سیحون، سخن فراوان گفته شده. آثار او دیده شده و فراوان درباره آنها گفته و نوشته شده اما در جوار مرگ او سخن گفتن از یادگارهای معماریاش، میتواند با کشف دوباره آنها بیانجامد.
به گمان من معماری هوشنگ سیحون و مشخصا آثار یادمانی او و شیوهای که در طراحی به کار گرفت با توجه به مباحثات هویت – که امروز مشغله بخشی از جامعه معماری ما شده- شایسته بازخوانی است.تصور میکنم، معماری هوشنگ سیحون مصداق بارز تقدم عمل خلاقه بر امر نظری در گفتمان هویت باشد. در توضیح این مطلب باید گفت که در گفتمان هویت، کسانی معتقدند ابتدا باید چارچوبهای نظری هویت را پیریزی کرد و سپس آن را ملاک عمل قرار داد تا از این رهگذر، معماری هویتمند شود. در مقابل، دیدگاه دیگر و به گمان من موجهتری موجود است که هویتمندی معماری را محصول عمل خلاقه بر مبنای شناخت عمیق معماری سرزمینی میداند.
بر اساس این تفسیر، آثار یادمانی سیحون، به یک معنا آثاری پیشانظریه هستند. شیوه سیحون، تصرف خلاق در عناصر تاریخی و خلق ترکیب جدید است. طبیعی است که مقدمه ضروری این شیوه، شناخت و فهم و درک علمی و نیز حسی ویژگیهای سرزمینی باشد.
اینکه بیشناخت مکفی، پیش از هر عمل و هر تجربه طراحانه، شمشیر هویت را از رو ببندیم – چنانکه امروز شاهد این اتفاق هستیم- منجر به تربیت نسلی خواهد شد که نه فرصت تجربه خلاقه داشته، نه فرصت شناخت بدون پیش فرضهای سیاه یا سفید و نه امکان دریافت درست از مقوله هویت.
بر اساس این تفسیر، به گمان من شیوه سیحون در مواجه کردن بلافصل دانشجویان با معماری گوشه و کنار ایران، بهتر فهمیده خواهد شد. این سنت سفرهای معمارانه در طول سالیان، بهترین ابزار ایجاد درک و شناخت حسی در کنار شناخت علمی کلاسی بوده است.
اگر به آثار یادمانی سیحون دقت کنیم، عمدتا با برداشتهای تازهای از عناصر و الگوهای کهن مواجه خواهیم شد. آرامگاه کمالالملک، با خلق ترکیب بدیعی با استفاده از عناصر قوسی، با تناسباتی چشمنواز، محصول فهم عمیق و حسی میراث معماری البته در کنار خلاقیتی کمنظیر است. تداوم فرهنگی و معمارانه در این اثر و دیگر آثار اینچنینی به آسانی قابل درک است. به همین مناسبت من تصور میکنم معماری هوشنگ سیحون و شیوه او در برخورد با تاریخ و سرزمین و نیز شیوه معلمی او، درسهای فراوان برای امروز معماران و معلمان معماری ما دارد.”
منبع:هنرآنلاین
درباره نویسنده
نویسنده