معماری فراموش شده اسلامی

کارشناس و پژوهشگر معماری اسلامی گفت: هر نوع سبک معماری برآمده از اندیشه و ارزشهای فکری هر جامعه است، برای نمونه وقتی که از معماری اسلامی یاد میکنیم منظور نوعی از معماری است که از اندیشههای قوی و غنی اسلام و توحید برگرفته شده که ثمره آن ساختمانهایی است که در جامعه مشاهده میشود.
معماری اسلامی از بدو ظهور خود همواره مورد توجه تمدنهای مختلف در شرق و غرب بوده و با پیشرفت جوامع نیز رشد پیدا کرده تا با اصولی نظیر «فرم از عملکرد پیروی می کند» تطبیق یابد و از تفریط و آشفتگی بپرهیزد و سازگار با اصولی نظیر «پیچیدگی در نهایت سادگی» باشد.
شاید برای شما هم اتفاق افتاده باشد هنگامی که قدمزنان به مسیر خود ادامه میدهید و نظارهگر محیط اطراف خود هستید نابهنگام مسحور و مجذوب زیبایی یک بنای ساختمانی شوید و در دل معمار آن بنا را تحسین کنید. همه ما برای یکبار هم که شده در چنین موقعیتی قرار گرفتیم و در ذهن خود آن صحنه را چندین بار تداعی کردیم.
آری، باید گفت که معماران حرفهای از چنان تبحر و تخصصی برخوردار هستند و سلیقه و ذائقه عموم مردم را طراحی و اجرا میکنند بطوری که مورد ستایش و احترام اقشار جامعه قرار میگیرند.
ایران کشوری کهن از نژاد آریاییهای نجیبزاده صادرکننده تمدن بزرگی است که گستردگی اضلاع آن در پهن دشت آسیای میانی تا ماوراءالنهر و کناره های خلیج نیلگون فارس تا انتهای خراسان بزرگ متجلی شده است. مردان و زنان هنرمند و هنرپرور این کهن دیار چنان با دستان هنرمند خود دنیا را مسحور زیبایی ها و عظمت ذهن مخلوق خداوند کرده اند که هزاران سال است که دوست و دشمن اش را به حیرت واداشته و همواره زبانزد خاص و عام بوده است.
معماری اسلامی که از زمان ظهور اسلام سربرآورد سبکی خاص و سحرآمیز در میان تمامی سبکهای نوپا و یا فاقد اصالت معماری است و در تمام ادوار تاریخی این نوع سبک در طراحی و ساخت ساختمانها همواره به چشم میخورد و پاسخگوی نیازهای بشری بودهاست.
محبوبیت این نوع معماری باعث این بوده است که نه تنها در اماکن دینی همچون مساجد و مقبرههای متبرکه مورد استفاده قرار گیرد، بلکه در مدارس، قصر پادشاهان، خانهها و حتی حمام نیز کاربرد وافری داشته و دارد. این نوع معماری همواره حضور انسان را مورد توجه قرار داده و از سرشت آدمی و بستر طبیعت و آسمان لایتناهی الهام گرفتهاست.
مقیاسهای دقیق ریاضی و هندسه از ارکان اصلی معماری اسلامی بوده و از ویژگیهای بارز آن میتوان به وحدت و تنوع و ترئیناتی همچون کلام الهی، اشعار عارفانه، نقوش و بافتهای هندسی در مکانهای مقدس اشاره کرد و باید گفت که استفاده از هر عنصر بیهوده و گزافی در این سبک به شدت پرهیز میشود.
با این حال در سرتاسر نقاط کشور با توجه به شرایط اقلیمی متفاوت و مصالح مورد استفاده متنوع، ممکن است تنوع و تفاوتی در بناهای سبک معماری اسلامی به چشم آید اما همچنان هویت اسلامی از ویژگی مشترک همه این بناها محسوب میشود. بعلاوه اینکه مولفههایی همچون اصول هندسی و هنرهای ابداعی برگرفته از اندیشههای معنوی، معماری اسلامی را از دیگر سبکها متفاوت میسازد.
بارزترین ارکان این نوع معماری حیات مرکزی، طاق و قوس و ایوان است، به طوری که اگر این عناصر در یک بنائی مشاهده شود نظر به اسلامیبودن آن ساختمان خواهند داد، باید با تحسین گفت که هر یک از این ارکان کارکرد خاص و معقولی داشته و به نوعی حکمتی در آن نهفته است. برای مثال حیات مرکزی که در سایر سبکها به ندرت دیده میشود برای تطهیر و وضوخانه مسلمانان تعبیه شده است و با کانون واقعشدن آن بنا را از سر و صدا و فعالیتهای زندگی روزمره جدا میکند.
در این سبک معماری همواره شده که از مصالح ساختمانی ارزان و قابل دسترس استفاده شود تا حیات این سبک زوال پیدا نکند. این مصالح که در اکثر اقلیمهای کشور وجود داشته شامل کاشی، سنگ، گچ، خشت، شیشه، چوب و آجر میشود که هر کدام در منطقهای خاص رواج داشته، مثلا چوب بیشتر در مناطق شمالی کشور و برای ساخت در و پنجره و ستون و تیرسقف و چارچوب کاربرد داشته و یا استفاده از خشت به جهت مقاومت در برابر باد و باران و برف بوده است.
امروزه ملاکی که بتوان معماری ایرانی اسلامی را با سایر سبک و سیاقهای جهانی مقایسه کرد توجه به ارکان حکمتآمیز و نگاه متعالی به زیست و ارزش والای انسانی است چراکه توجه به میهمان، توجه به همسایه، توجه به درراه ماندگان، توجه به حیوانات خانگی و حتی پرندگان و توجه به اصل زیست تربیتی خانواده همواره در راس عادات و رسوم فرهنگی ایرانیان بوده و تمایزی مابین فقیر و غنی در این راستا نیز اعمال نمیشده است.
قاعدتاً هیچ تناقضی میان معماری اسلامی و ایرانی وجود ندارد و شاهد این مدعا تحقیقات متفکرین این حوزه است که نمایانگر خدمات متقابل این دو سبک معماری نسبت به یکدیگر است، چرا که بخشهای زیادی از آنچه در کشورهای بینالنهرین و آنچه در شمال آفریقا بهعنوان معماری اسلامی شناخته شده مستقیماً از عناصر و ارکان معماری ایرانی است و همچنین عناصری که در معماری سنتی ایران به چشم میخورد زائیده معماری کشورهای اسلامی است بهعنوان مثال با حفاریهایی که در اطراف چغازنبیل انجام گرفته، مشخص شده که نخستین طاق برای نخستین بار در معماری ایرانی شکل گرفته یا شکل انواع گنبد یا نوع شبستانها در معماری ایرانی ریشه دارد.
قدمت و پیشینه معماری ایرانی چیزی فراتر از معماری اسلامی است، چراکه در بدو ورود و ظهور اسلام و تمدن اسلامی، ایران بعنوان مهد تمدن بشری یکهتاز عرصه هنرنمایی معماری و فرهنگ ایرانی بود. با این وجود با حضور اسلام در میان ایرانیان تمامی جنبههای زندگی مردم حتی شیوه حکومتداری و آداب و سنن جامعه حتی معماری نیز متاثر از آموزههای اسلام شد و نقشهای اسلیمی و استفاده از رنگهای معنوی همچون طلایی و فیروزهای فزونی یافت. در واقع باید گفت که این دو مکتب به جهت تشابهات زیادی که با هم داشتند همچون الهامگیری از طبیعت و سرشت انسان و توجه به آدمی بعنوان والاترین خلقت خداوند در هم تنیدهشدند و مکتب واحد معماری ایرانی ـ اسلامی را تشکیل دادند.
نکته قابل توجه آنکه به جهت ارزنده بودن این سبک علاوه بر ایران در گستره مکانی جهان اسلام همچون هند، افغانستان و کشورهای آسیای میانه و قفقاز، عراق، ترکیه، سوریه، فلسطین و مصر نیز رواج داشته است. با این حال نمیتوان این گستردگی و تاثیرگذاری را در همه این مناطق یکسان دانست و دوره رویآوردن به این نوع معماری در هرکشوری متفاوت از کشور دیگر بوده است.
معماری اسلامی علاوه بر حفظ سبک و سیاق خود باید به طور همزمان مدرن هم باشد و از مصالح مدرن، روش ساخت و سامانه نوین استفاده شود و در واقع متناسب با نیازهای انسان تنوع طلب رشد کند، به این صورتکه مصالح سنتی و سامانههای قدیم به روشی خلاق و نوین و بیبدیل به کار روند، از این رو طراحی این سبک نوین و مدرن با پیشرفت فناوری و جامعه اسلامی مدرن رشد خواهد کرد. معماران مسلمان نیز باید ساختمانهایی را بسازند که متناسب با زمان و درک صحیحی از تاریخ، فرهنگ و بافت محیطی باشد.
منبع:حوزه
درباره نویسنده
نویسنده