معماری در جهان امروز آشفته است

 مصاحبه‌ خبرگزاری ایسنا را  با «پدر شهرسازی ایران» استاد سیدمحسن حبیبی که ششم مهرماه ۱۳۹۹ دار فانی را وداع گفت اخیرا به مناسبت اولین سالگرد درگذشتش در ادامه می‌خوانید. افسوس که این چهره علمی دیگر در بین ما نیست. 

امروزه معضلی در شهرها به نام «بافت قدیمی» وجود دارد که در صورت وقوع یک حادثه امکان امدادرسانی به آن مناطق میسر نیست، در دیگر کشورها چه راهکاری برای این موضوع انجام شده است؟

_ به‌عنوان مثال مکان‌هایی در آمستردام، در جنوب اسپانیا به نام کردووا و نقاطی از انگلستان چنین مناطقی وجود دارد. همچنین خیلی از شهرها در دنیا همین کوچه‌های باریک و اصطلاحا تنگ را دارند و نه‌تنها آن‌را خراب نمی‌کنند بلکه آن‌را برای حوادث احتمالی مناسب‌سازی می‌کنند؛ به‌عنوان مثال اقداماتی را در نظر می‌گیرند که اگر زلزله آمد، کوچه بسته نشود و یا مثلا در هنگام آتش‌سوزی‌ها برای اینکه بتوان به آن خانه‌ها امدادرسانی کرد، شیرهای آتش‌نشانی را در ۱۰۰ متری کوچه‌ها نصب می‌کنند تا در هنگام آتش‌سوزی شلنگ‌های آتش‌نشانی را به آن‌ها وصل کنند. همه جای دنیا برای این مشکلات راه حلی در نظر می‌گیرند و فقط ما هستیم که از روش‌های بولدزری استفاده می‌کنیم که اگر بولدزر بیاید و آن منطقه را صاف کند، مشکل حل شده است.

اتفاقا طرح‌هایی درباره بافت‌های فرسوده عنوان می‌شود که بنا دارد منازل و ساختمان‌های بافت‌های فرسوده را تخریب کند و در همان مکان، ساختمان‌های جدیدی را برای صاحبان ملک‌ها احداث کنند.

_ به محض اینکه صحبت از تخریب به میان می‌آید باید توجه کنیم که ما صرفا کالبد را تخریب نمی‌کنیم بلکه فرهنگ آن محله و منطقه را هم تخریب می‌کنیم؛ جایی که یک خانه قدیمی وجود دارد  و یک فرد پیر در آنجا زندگی می‌کند و اصطلاحا یک کنج و پیرنشین است؛ آن‌جا فقط یک ملک قدیمی و پیرنشین نیست، بلکه حامل یک مجموعه خاطرات بین نسلی است که یک فرهنگ در آن‌جا شکل گرفته است. ما به‌جای تخریب می‌توانیم آن را «بازآفرینی» کنیم. بازآفرینی یعنی آنچه پیشتر گفتم؛ تمام امکاناتی که لازم است را به آن محله بدهیم و خود مردم را ترغیب کنیم که آن جا را معاصرسازی کنند. معاصرسازی نه به معنای آپارتمان‌نشینی و نه به معنای ۱۰ طبقه ساختن است. زمانی که صحبت از تخریب کردن به میان می‌آید یعنی قرار است چیزی را پاک کنیم و به‌جایش چیز دیگری بسازیم، این بدان معناست که قرار است یک فرهنگ اجتماعی پاک شود و یک فرهنگ اجتماعی دیگری به جای آن بنشانیم. این رفتار در نهایت به قطع رابطه بین نسل امروز و افرادی که در آن‌جا زندگی می‌کردند منجر می‌شود.

به فرهنگ اشاره کردید؛ این‌طور برداشت می‌شود که در کشور ما در گذشته یک گفتمان در معماری‌مان داشتیم، اما آن گفتمانِ در معماری دیگر امروز وجود ندارد.

_ باید توجه داشت که این اتفاق منحصر به ما نیست و در جهان هم این تجربه را پشت سر گذاشته و سپس فهمیده‌اند که این رویه اشتباه است. امروزه این گفتمان وجود ندارد چون به محض اینکه من به یک تکنیک نو و جدید دست پیدا کردم، متوجه شدم با این تکنیک توان این را دارم که در وسط کویر هم خانه شیشه‌ای بسازم و مثلا با پنجره دوجداره و… هوای داخلش را مطبوع نگه دارم؛ بنابراین چنین رویکردی باعث قطع گفتمان من با طبیعت پیرامونی‌ام می‌شود. در زمان‌های گذشته اگر کسی قصد داشت خانه بسازد ابتدا شرایط اقلیمی، اجتماعی و فرهنگی را بررسی و سپس ساختمان را بنا می‌کرد؛ بنابراین به درستی می‌گفتیم بین آن خانه قدیمی و مردمانش گفت‌وگو وجود داشت ولی اکنون این‌طور نیست؛ چراکه ما صرفا به تکنولوژی تکیه می‌کنیم و درنتیجه دیالوگ‌مان به معماری قطع می‌شود.

برخی گچ‌بری‌ها در آثار تاریخی استان‌های مختلف کشور یکسان و شبیه به یکدیگر است. به‌نظر می‌رسد مهندسین در گذشته تحت یک اصول و گفتمانی فعالیت می‌کردند.

_ دقیقا همین‌طور است. آخرین مکتبی که من اعتقاد دارم در معماری و شهرسازی داشتیم مکتب اصفهان در شهرسازی بود که حتی آثارش را نه‌تنها در نقاط مختلف کشور خودمان بلکه در سمرقند و بخارا هم می‌توانیم آن را مشاهده کنیم. به خاطر این است که آن یک مکتب بوده؛ یعنی یک جریان اندیشه‌ای بوده که پیرو داشته است. اگر به تاج محل هند هم بروید احساس می‌کنید که برای شما آشناست چون این مکتب تا آن جا هم خودش را رسانده است. معمارباشی‌هایی که در این مکتب‌ها کار می‌کردند، پرورش یافته‌ این مکتب شده بودند و همراه خودشان، مکتب را هم با بیان‌های مختلف به نقاط مختلف انتقال می‌دادند.

وضعیت مکتب‌های معماری در روزگار امروزی چگونه است؟

_ ما امروز در یک مجموعه آشفته‌ای زندگی می‌کنیم که حتی خودمان را هم فراموش کرده‌ایم، بحث غرب و شرق هم نیست، ما به طور کلی در یک مجموعه‌ای قرار گرفته‌ایم که این مجموعه هیچ گفت‌وگویی نه‌تنها با طبیعت و فرهنگ بلکه با تکنولوژی هم هیچ گفت‌وگویی ندارد و بنابراین آشفته است.

نکته‌ای هست بخواهید جمع‌بندی بفرمایید؟

_ آشفته است.

درباره نویسنده


Fatal error: Uncaught wfWAFStorageFileException: Unable to save temporary file for atomic writing. in /home/barandat/public_html/wp-content/plugins/wordfence/vendor/wordfence/wf-waf/src/lib/storage/file.php:35 Stack trace: #0 /home/barandat/public_html/wp-content/plugins/wordfence/vendor/wordfence/wf-waf/src/lib/storage/file.php(659): wfWAFStorageFile::atomicFilePutContents('/home/barandat/...', '<?php exit('Acc...') #1 [internal function]: wfWAFStorageFile->saveConfig('livewaf') #2 {main} thrown in /home/barandat/public_html/wp-content/plugins/wordfence/vendor/wordfence/wf-waf/src/lib/storage/file.php on line 35