فاکتور اسلامی بودن را در تربیت متخصصان معماری فراموش کردهایم
یک کارشناس ارشد جغرافیا و برنامهریزی شهری گفت: مشکل شهرهای امروز ما این است که متاسفانه امروزه آموزشهای ما آموزش اسلامی نیست، برای اینکه یک شهر اسلامی داشته باشیم باید معماران مسلمان داشته باشیم، وظیفه تربیت نیروهای متخصص در هر کشوری به عهده دانشگاههاست، اما متاسفانه آنچه امروزه در دانشگاهها تدریس و آموزش داده میشود به نگاه مدرنیته برمیگردد.
فرزانه نصراصفهانی اظهار کرد: شهر، محل سکونت انسانها در کنار یکدیگر است که بنا به عوامل گوناگونی چون، فرهنگ، قومیت، ملیت و مذهب، دارای ویژگیهای خاص خود است.
وی افزود: بنابراین وقتی یک شهر را اسلامی می خوانیم، نقش مذهب و تاثیر آن در شکل گیری کالبد شهر، مورد توجه قرار خواهد گرفت؛ علاوه بر کالبد و نمای ظاهری، شهر دارای مفهوم و هویتی است که از پس مفاهیم آسمانی و ماورایی، پدیدار شده و این روح معنوی و قدسی، جسم بی جان شهر را روحی تازه بخشیده که موجبات تجلی آرمانهای معنوی در زندگی فردی را نیز فراهم کرده است.
این کارشناس ارشد جغرافیا و برنامهریزی شهری بیان کرد: شهر اسلامی، دارای ویژگیهایی است که باید علاوه بر تامین نیازهای مادی انسانها، آنها را به سوی ارزشهای اسلامی نیز هدایت کند؛ از این رو اصول حاکم بر ساختار شهر باید برگرفته از صفات الهی باشد.
نصراصفهانی ادامه داد: ما بعد از جنگ جهانی شاهد گسترش شهرها و شهرنشینی هستیم با گسترش شهرها و شهرنشینی مهاجرت از سمت روستاها به سمت شهرها به خصوص مادرشهرها و شهرهای بزرگ بیشتر میشود و با افزایش جمعیت در شهرها انتظارها متفاوت و زیاد میشود و تقاضای مسکن افزایش پیدا میکند که این خود عامل و دلیلی میشود برای تغییر در سبک معماری و شهرسازی اسلامی.
وی افزود: معماری اسلامی دارای ویژگی های منحصر به فردی است که ضمن توجه به مسائل زیباشناختی و حفظ محیط زیست، پاسخگوی نیازهای اقلیمی هر منطقه نیز بوده است، به طوریکه فنون و قواعد به کار رفته در این نوع معماری بسیاری از مفاهیم نوین در عرصه معماری پایدار را به وضوح دارد، اما به تدریج آشنایی با فرهنگ غربی به خصوص در دوره قاجار، سبکهای بیگانه وارد طرح معماری ایران شد و سبب نوعی بی هویتی در جامعه شد.
اصول و ارزشهای اعتقادی جامعه در کالبد شهر تضعیف نشوند
نصراصفهانی بیان کرد: گسترش شهرنشینی، نبود تحصیلات آکادمیک درباره مـعماری و دیـگر عوامل سبب شد تا فرهنگ اسلامی کم کم به فراموشی سپرده شود و دیری نپایید که هدایت معماری ایران معاصر را تحصیل کردگان دانشگاههای اروپایی برعهده داشـتند.
وی افزود: لزوم توجه به معماری سنتی، منافاتی با استفاده از تـجربیات سـایر ملل و تمدنها ندارد، اما این امر باید به گونهای باشد که با بهرهگیری از آنها، اصول و ارزشهای اعتقادی و باورهای جامعه تضعیف نشوند، به هویت ملی خدشه وارد نشود، عامل ترویج افکار و ایـده های مـتضاد و مـخالف ارزش های فرهنگی نباشد و اینکه بـا مـعیارهای بـرآمده از فرهنگ ایرانی، ارزیابی و انتخاب شده باشند.
این کارشناس ارشد جغرافیا و برنامهریزی شهری اظهار کرد: در بسیاری از شهرها و کشورهای اروپایی مثل ونیز و اسپانیا عمارتها و بناهایی را میتوان دید که تحت تاثیر دانش و معماری اسلامی- ایرانی طراحی و ساخته شدهاند؛ استفاده از تکنیک پردازش نور در مساجد و عمارتهای مذهبی اسلامی- ایرانی یکی دیگر از مواردی است که هنرمندان غربی با الهام از آن به طراحی و ساخت فضایی امن، راحت، آرامشبخش و پرنور میپردازند، قابلیتی که به اعتراف بسیاری از معماران بینالمللی، در هیچیک از سبکهای معماری شرقی و غربی دیده نشده است
نصراصفهانی اظهار کرد: مشکل شهرهای امروز ما این است که متاسفانه امروزه آموزشهای ما آموزش اسلامی نیست، برای اینکه یک شهر اسلامی داشته باشیم باید معماران مسلمان داشته باشیم، وظیفه تربیت نیروهای متخصص در هر کشوری به عهده دانشگاههاست، اما متاسفانه آنچه امروزه در دانشگاهها تدریس و آموزش داده میشود به نگاه مدرنیته برمیگردد.
نوسازی محلات با درنظرگرفتن اصول معماری اسلامی و رویکرد اقتضایی باشد
وی بیان کرد: از جـمله دلایلی که سبب فراموشی و بی تفاوتی نسبت به معماری سنتی شده است، تبعیض و دوگانگی محلات قدیم و جدید از لحاظ امکانات و تجهیزات است؛ طبیعی است که در صورت تفاوت و تضاد در بافتهای جدید اعم از مـعماری سـاختمانها و نحوه توزیع تسهیلات و خدمات، شهر به قطبهای مختلف و حتی متضاد تبدیل شده و مردم از بافتهای تاریخی دفع و جذب بافتهای جدید شهری شوند.
این کارشناس ارشد جغرافیا و برنامهریزی شهری اظهار کرد: تلاش در راستای تـجهیز محلات قدیمی، میتواند ترغیب سـاکنین شـهرها را به سکونت در آن اماکن برانگیزد؛ اگر نوسازی و احیاء بافتهای تاریخی، با لحاظ کردن ارزشها، معیارهای فرهنگی و توجه به نیازهای ساکنین انجام شود، جاذبه لازم را بـرای زنـدگی فراهم کرده و در نهایت خـواهد تـوانست به عنوان الگویی برای توسعه جدید شهر، مورد توجه قرار گیرد.
نصراصفهانی خاطرنشان کرد: تأسفآور است که معماری اسلامی هماکنون با این همه ظرافت و بار معنایی چنان مورد فراموشی و بیمهری قرارگرفته است که بهندرت میتوان نام و نشانی از آن یافت و آنچه باقیمانده به آثاری خلاصه میشود که به عنوان یک میراث از پیشینیان به ما رسیده است و در حفظ و حراست از آن نیز ناتوان هستیم.
وی بیان کرد: در گذشته تلاش میشد ساختمانها با قرار گرفتن آن در مسیر تابش نور خورشید، انرژی گرمایشی لازم را به صورت طبیعی تأمین کنند، اما هماکنون نشانی از این سبک معماری در شهرسازی مدرن ایرانیان نیست؛ همچنین مشرف نبودن خانهها به یکدیگر و پرهیز از اختلاط محرم و نامحرم از ویژگیهای مهم آن به شمار میرفت، اما امروزه به جای آن آپارتمانهایی ایجاد شده که حجب و حیا و عفاف را به شدت مخدوش میسازد به گونهای که صدای سخن گفتن معمولی همسایگان اعم از محرم و نامحرم از واحدهای بالا به پایین و مجاور به راحتی به گوش میرسد؛ حتی صداهای ضعیف باعث مزاحمت و مسائل دیگر میشود و صدای تلویزیون و موسیقی که جای خود دارد؛ ضمن آنکه حریم محرم و نامحرم در این مجتمعها بسیار آسیبپذیر است.
شهرهایی که واژه اسلامی را یدک میکشند
این کارشناس ارشد جغرافیا و برنامهریزی شهری اظهار کرد: شهرهایی که ما در حال حاضر در آن زندگی میکنیم هیچ ارتباطی با اسلام برقرار نمیکند، اگر چه که به ظاهر واژه اسلامی را یدک میکشد و ما نیز عنوان مسلمان ظاهری را به خود نسبت میدهیم چراکه افکار اعمال مان با اسلام حقیقی فرسنگها فاصله دارد.
نصراصفهانی با بیان اینکه در شهرهای اسلامی ما اکنون این ویژگیها به چشم میخورد، افزود: طنین صدای اذان در سطح شهر و توقف همه کارها برای نماز یا بی توجهی به آن، صفا، صمیمیت و همبستگی میان شهروندان به خصوص اهالی یک محله یا غریت و بی تفاوتی و سردی و عدم ارتباط میان همسایگان، نامهربانی با مردم و بی تفاوتی در مقابل سرنوشت یکدیگر و فراموش شدن یکی از مهمترین عناصر شهر اسلامی به نام عدل و عدالت بیشتر در شهرها به چشم میخورد.
وی بیان کرد: در صورتی که شهری بر اساس تفکر اسلامی شکل میگیرد، شهری است که حاکم آن خلیفه الله یا نماینده اوست، مردم آن مومن هستند و قانونی که در این شهر اجرا می شود، قانونی الهی و اسلامی است؛ بنابراین تا زمانی که مردم مومن نشوند و سبک زندگی ایمانی نداشته باشند و قانون الهی حکم فرما نباشد و حاکمان آن بویی از عدل نبرده باشند شهر، اسلامی نخواهد بود ولو کالبد آن در ظاهر اسلامی باشد.
این کارشناس ارشد جغرافیا و برنامهریزی شهری بیان کرد: بنابراین شهر اسلامی، شهری است که ورای گنبد و مناره باشد و تنها ظاهر را به یدک نکشد؛ بلکه باید به دنبال باطن شهر برویم و روح آن را نیز اسلامی کنیم؛ روحی که برگرفته از مردم، حاکم شهر و قانون است که برآیند آن کالبد خواهد شد و تا باطن درست نشود، ظاهر درست نخواهد شد.
درباره نویسنده
نویسنده