سبک معماری رنسانس و نمونه های آن
رنسانس یک واژه فرانسوی به معنای تولد دوباره است و معماری رنسانس تولد دوباره سبک کلاسیک و نوزایی عناصر معماری روم و یونان باستان به حساب میآید. رنسانس، یک تحول ۳۰۰ ساله است که در سال ۱۳۰۰ از فلورانس ایتالیا شروع شد و در عرض سه قرن در سراسر اروپا انتشار و در انگلستان پایان یافت.
شهر فلورانس در ایتالیا را مهد رنسانس میدانند. معماری رنسانس سعی دارد تا شیوههای سبک کلاسیک را احیا کند و در عین حال، سبکی مختص به خود را داشته باشد.
رنسانس بهطور کلی به بازهی زمانی بین قرن ۱۵ و اوایل قرن ۱۷ میلادی اشاره دارد. این دوره در ایتالیا آغاز شد و به مرور زمان به سراسراروپا انتقال پیدا کرد. معماران رنسانس، پیچیدگی، غیرمتقارن بودن و حالت قائمی و عمودی ساختمانهای سبک گوتیک را نمیپسندیدند و در مقابل سعی میکردند سادگی و ابعاد دقیق و متقارن سبک کلاسیک را دنبال کنند. طاقهای گرد، گنبدها و شیوههای معماری کلاسیک دوباره در این دوره احیا شدند. در واقع نام رنسانس در زبان فرانسوی به معنی «تولد دوباره» یا «نوزایش» است و به دورهی بیداری و پیشرفت در ایتالیا و اروپای شمالی برمیگردد. معماران رنسانس معتقد بودند که جهان در درجهی کمال قرار دارد و قوانین آفرینش بر پایهی اصول ریاضی بوده و دقیق و حساب شده است. در پی این اعتقاد، آنها موفق شدند ساختمانهایی را بسازند که هماهنگی و تناسب دلنشینی را در مخاطب القا میکرد.
تأثیر سبک کلاسیک بر روی معماری رنسانس
معماران رنسانس آغازین، از یونان و روم باستان الهام میگرفتند و معماری رومی را به دقت مطالعه میکردند. حتی بسیاری از معماران جوان در این دوره، سفری کوتاه به رم داشتند تا بتوانند از ویرانههای کولوسئوم و پانتئون به عنوان بخشی از مطالعاتشان دیدن کنند. آنها علاوه بر مطالعهی ساختمانها، به انسانگراییِ دورهی کلاسیک نیز توجه نشان دادند و در تلاش بودند تا جایگاهشان را به درجهی هنرمندی برسانند. معماری در این دوره در نظر داشت تا هم برای منطق و هم برای احساسات و عواطف، گیرایی داشته باشد. در واقع بسیاری از محققان معتقد بودند که معماری، روشی برای متحد کردن زمین، انسان، روح و جهان هستی است. در نتیجه آنها باور داشتند که معمار میبایست در عین حال یک هنرمند، موسیقیدان، فیلسوف، ریاضیدان و زبانشناس باشد؛ درست مانند دوران قدیم که محققان، همه چیزدان بودند. البته این نگرش در سایر زمینههای علمی کمرنگ شده بود و محققان تمرکزشان را در زمینهای خاص میگذاشتند.
یونانیها ۳ شیوهی ایونی (Ionic order)، دوریک (Doric order) و کورینتی (Corinthian order) را اختراع کرده و رومیها نیز ۲ شیوهی توسکانی (Tuscan order) و آمیخته (Composite order) را به این فهرست اضافه کردند. این شیوههای معماری با جزئیات و اندازهشان شناخته میشوند و با توجه به نوع ستونهای استفاده شده در هر کدام میتوان آنها را به راحتی از یکدیگر تشخیص داد. پایه، سرستون و گچبریهای بالای ستونها در هر شیوه با یکدیگر تفاوت دارد و معماران رنسانس از تمامی این قواعد کمک گرفتند تا داستان خود را از طریق هنرشان به نمایش بگذارند.
ویترویوس و معماری رنسانس
ویترویوس (Vitruvious)، نویسنده و معمار رومی، شاهکار چند جلدی خود یعنی «در باب معماری» (De architectura) را در قرن ۱۵ قبل از میلاد نوشت. این کتاب به طور اتفاقی در سال ۱۴۱۴ دوباره کشف شد و راهنماییهای مربوط به تکنیکهای معماری آن، معماران دورهی رنسانس را عمیقاً تحت تأثیر قرار داد. ویترویوس معتقد بود که معماری به نوعی تقلید از طبیعت است و ساختمانها باید ۳ ویژگی اصلی را در برگیرند: آنها باید مقاوم، کاربردی و زیبا باشند. او همچنین اعتقاد داشت که چیدمان و اندازههای استفاده شده در معماری میبایست از بهترین اثر هنری موجود، یعنی بدن انسان پیروی کند. او راجع به این ابعاد دقیق در طرح خود به نام «مرد ویترویوسی» (Vitruvian Man) بیشتر سخن گفت و بعدها لئوناردو داوینچی نیز آن را به تصویر کشید. این نقاشی، بدن انسان را داخل یک مربع و دایره در برمیگیرد و بینقصی ابعاد آن را نشان میدهد.
ویژگی های معماری رنسانس
در معماری رنسانس ویژگیهای اصلی سبک کلاسیک را احیا کردند اما طبیعتاً شکل و کارکرد ساختمانها و ساختار شهرها با گذشت زمان دچار تغییر شد. طراحیهای ساختمانهای رنسانس، بیشتر مربعی شکل و متقارن بودند و ابعاد آن را طبق یک واحد اندازهگیری حساب میکردند. برای مثال در ساخت کلیسا، این واحد میتوانست عرض جناح آن باشد و در مورد سایر تناسبات و اندازههای ساختمان بر اساس این واحد، تصمیمگیری میشد. پنجرههای پالادین در همین دوره و در ایتالیا رواج پیدا کرد. از دیگر ویژگیهای معماری رنسانس میتوان موارد زیر را نام برد:
- چیدمان متقارن پنجرهها و درها
- استفادهی فراوان از ستونهای کلاسیک و ستونهای چسبیده به دیوار (ستون دیواری)
- آذینهای بالای درب یا همان سنتوریهای سهگوش
- نعل درگاه مربعی شکل
- طاق
- گنبد
- سقف داخلی مسطح یا حفرهمانند
- طاقچههای داخل دیوار که با مجسمه پر میشدند
نمای ساختمانها معمولاً متقارن بود و از ستونهای رومی، پنجرهها و ستونهای دیواری در آنها استفاده میکردند و از سنگ روستیک نیز در بعضی قسمتهای نما کمک میگرفتند. ساختمانهای چند طبقه اغلب الگویی تکراری در دهانهی هر طبقه داشتند و یک درب را در بر میگرفتند که در مرکز واقع شده بود و به کمک بالکونی از سایر بخشها متمایز میشد. طاقها را نیز معمولاً به شکل نیم دایرهای میساختند و در گچبریها از جزئیات دکوری بسیاری استفاده میشد. هر شیوه و ستون، جزئیات مخصوص به خودش را داشت و این موضوع، بُعد مهمی از تئوری معماری رنسانس به حساب میآمد. نمای کلیساها در این دوره معمولاً یک سنتوری سهگوش را در بالای ساختمان در برمیگرفت و با ستونهای دیواری، طاقها و گچبریها احاطه میشد. ستونها و پنجرهها، روند صعود به سمت مرکز ساختمان را نشان میدهند. بعضی از قسمتهای کلیسای پینتزا (Pienza Cathedral) در ایتالیا از جمله نمای داخلی آن به سبک گوتیک ساخته شده و برج ناقوس آن نیز ترکیبی از معماری رنسانس و گوتیک است؛ اما نمای بیرونی این ساختمان، نمونهی خوبی از اولین نماهای رنسانس به حساب میآید.
گنبد نیز در این دوره هم از لحاظ ساختاری و هم از لحاظ زیبایی کاربرد داشت و ابتدا بیشتر در کلیساها از آن استفاده میشد و بعدها در ساختمانهای غیر مذهبی نیز رواج پیدا کرد. گنبد در دوران باستان صرفاً برای ساختمانهای مهمی مانند پانتئون کاربرد داشت؛ اما بعد از طراحی موفقیتآمیز فیلیپو برونلسکی (Filippo Brunelleschi) برای گنبد کلیسای فلورانس (دومو)، گنبد به عضو جداییناپذیر معماری کلیساهای رنسانس تبدیل شد و این ویژگی به سبک بعد از آن، یعنی باروک نیز انتقال پیدا کرد. گاهی اوقات از پنجرههای رنگی نیز در ساختمانها استفاده میشد اما این موضوع چندان در معماری رنسانس رایج نبود.
مراحل معماری رنسانس و معماران معروف این سبک
معماری رنسانس را میتوان به ۳ مرحلهی آغازین، پیشرفته و پسین تقسیم کرد که برخی از معماران معروف این دوره، در بعضی از این مراحل بیشتر از سایرین درخشیدهاند.
رنسانس آغازین
برونلسکی و آلبرتی از پیشگامان مرحلهی پیشین یا همان آغازین معماری رنسانس (Early Renaissance) به حساب میآیند که حدوداً از سال ۱۴۰۰ تا ۱۵۰۰ میلادی رواج داشت. فیلیپو برونلسکی را به طور کلی اولین معمار حقیقی سبک رنسانس به شمار میآورند که شیوههای کلاسیک را به این سبک وارد کرد. در طراحیهای او بر روی تقارن و ابعاد دقیق تمرکز میشود و تمامی ویژگیهای معماری، ارتباطی مستقیم با یکدیگر دارند. کلیسای جامع فلورانس به سبک گوتیک و نمای رنگارنگ آن به سبک نئوگوتیک انجام شده است؛ اما گنبد ۸ ضلعی و آجری این ساختمان، نمای داخلی کلیسای سانتو اسپیریتو (Basilica di Santo Spirito) و کلیسای سن لورنتزو (Basilica di San Lorenzo) از جمله نمونههای سبک رنسانس محسوب میشوند و البته معماری بخشی از آنها پس از مرگ برونلسکی به افراد دیگری سپرده شده است. با توجه به اندازهی بیسابقهی گنبد کلیسای فلورانس، برونلسکی میبایست ماشینهای مخصوصی را نیز اختراع میکرد تا هر بخش از آن را بالا برده و سر جای خود قرار دهد. این اقدام او به نوبهی خود در پیشرفت معماری و روشهای ساخت و ساز تأثیرگذار بود.
آلبرتی (Alberti) هم مانند بیشتر معماران رنسانس، تحت تأثیر ویترویوس قرار داشت و بر این باور بود که معماری باید نتیجهای زیبا داشته باشد؛ اما در عین حال باید از ابعاد و نسبیت به شکلی استفاده کرد که به ساختمان، دوام و ماندگاری و استحکام بخشد. کتاب تأثیرگذار او به نام «ده کتاب در باب معماری»، راهنماییهایی کاربردی راجع به اقتباس شیوههای کلاسیک و استفاده از آنها در ساختمانهای مدرن را در برمیگیرد. میتوان آلبرتی را جلودار طراحی نمای کلاسیک به حساب آورد. نمای کلیسای سنت آندریا (Basilica di Sant’Andrea) از بهترین آثار او است و به یک طاق پیروزی شباهت دارد. نمای کاخ روچلای (Palazzo Rucellai) نیز از دیگر آثار مشهور او به شمار میرود.
رنسانس پیشرفته
هنر و معماری رنسانس طی مرحلهی کوتاه رنسانس متعالی یا همان پیشرفته (High Renaissance)، اوج تقارن و هارمونی کلاسیک را به خود دید. رواج این مرحله را حدوداً از سال ۱۵۰۰ تا ۱۵۲۵ میلادی تخمین میزنند. تأکید این سبک بر روی تناسب، تعادل و زیبایی ایدهآل بود و همچنین طرح مرکزی و تقارن چرخشی در این دوره رواج داشت؛ به این معنی که اگر نقشهی ساختمان در اطراف نقطهی مرکزی خود بچرخد، ظاهر آن از جهات مختلف یکسان به نظر میرسد. معمولاً این طرح مرکزی شکلی دایرهای، مربعی یا ۸ ضلعی دارد.
برامانته (Bramante)، شخصیتی مهم در دوران رنسانس پیشرفته بود و قبل از سفر به رم، معماری برجسته در میلان به حساب میآمد. در واقع سبک رایج دورهی رنسانس پیشرفته را میتوان به بهترین شکل در آثار او مشاهده کرد. استفادهی برامانته از شیوههای کلاسیک در ساختمانهای معاصر، میزان شجاعت و اعتماد به نفس معماران رنسانس در استفاده از شیوههای قدیمی را نشان میدهد. تمپیهتو (Tempietto) به معنی «معبد کوچک»، بهترین اثر کامل شدهی او به شمار میرود و در حیاط کلیسای سن پیترو در مونتوریو (Chiesa di San Pietro in Montorio) واقع شده است. برخلاف ابعاد کوچک این بنا، اغلب آن را به عنوان اثر برجستهی مرحلهی پیشرفتهی معماری رنسانس معرفی میکنند. تمپیهتو با ستونهای دوریک خود بر روی مکانی ساخته شده که سنت پیتر در آن به شهادت رسیده بود و بخشهای مختلف آن به خوبی با یکدیگر هماهنگی دارند.
طراحی کلیسای سن پیترو در مونتوریو از معابد مدور رومی الهام گرفته شده و همچنین طراحی برامانته برای کلیسای سن پیتر رم، پایه و اساس طرحی بود که میکل آنژ آن را بعداً کامل کرد. میکل آنژ از معماران معروف مرحلهی بعدی، یعنی رنسانس پسین به حساب میآمد. شاید بتوان کاخ فارنیسه (Palazzo Farnese) را یکی از بهترین کاخهای رنسانس در رم به شمار آورد که طراحی آن را شاگرد برامانته، یعنی آنتونیو دا سانگالو دِ یانگر (Antonio da Sangallo the Younger) انجام داده است. این کاخ، ساختمانی مستطیل شکل ۳ طبقه بوده و یک حیاط مرکزی را در برمیگیرد. شکوه این بنا به تعادل بین عرض و ارتفاع نما و سادگی آن برمیگردد که کمک میکند تا تفاوت بین رنگ دیوارها و شکل پنجرهها و سنتوری بیشتر به چشم بیاید.
رنسانس پسین
نظم و سادگی بیش از اندازهی رنسانس پیشرفته در مرحلهی بعدی تا حدودی کمرنگتر شد و جای خود را به تکلفگرایی (Mannerism) داد که با نام رنسانس پسین (Late Renaissance) نیز شناخته میشود. در واقع میتوان گفت که این سبک، واکنشی به کمالگرایی رنسانس پیشرفته بود و معماران در این مرحله عمداً به دنبال نوآوری و پیچیدگی بودند؛ تا جایی که گاهی حتی به نتیجهای عجیب و غریب میرسیدند. تکلفگرایی در مجسمهسازی و نقاشی اینگونه بود که شکل طویل و کشیده شدهی انسان را در موقعیتهای پیچیده و غیرطبیعی قرار میدادند. در معماری نیز شکلهای کلاسیک معمولاً کشیده میشدند و گاهی تعادل و هارمونی کلاسیک آنها به هم میریخت. با این هنجارشکنیها و جستجوی ویژگیهای هنری جدید، تکلفگرایی به سبکی تأثیرگذار تبدیل شد و توانست حتی هنرمندانی که ترجیح میدادند به سبک کلاسیک پایبند بمانند را نیز تحت تأثیر قرار دهد. این سبک حدوداً از سال ۱۵۲۰ و ۱۵۳۰ رواج پیدا کرد و تا اواخر قرن ۱۶ میلادی در ایتالیا ادامه داشت و در نهایت سبک باروک جایگزین آن شد. ویلای فارنیسه (Villa Farnese) یا همان ویلای کاپرارولا (Villa Caprarola)، نمونهی خوبی از معماری این دوره به شمار میرود.
آندرا پالادیو (Andrea Palladio)، سرشناسترین معمار رنسانس پسین و از جمله افرادی به حساب میآید که بر روی زیبایی سبک کلاسیک تأکید داشت. او بیشتر با طراحی ویلا شناخته میشود و برای ساخت اقامتگاهها، ساختمانهای شهری و دانشگاهی بیشماری در سراسر دنیا از سبک آندرا پالادیو الهام گرفتهاند. او جریانی را به نام «معماری پالادیان» ایجاد کرد که تا ۳ قرن بعد از آن هم طرفداران بسیاری داشت. در سبک پالادیان، ساختمان مرکزی را ۲ جناح یک شکل احاطه میکنند تا تقارن آن حفظ شود. این توازن را در نمای داخلی نیز رعایت میکنند و سالنی بزرگ در مرکز ساختمان قرار میگیرد. همچنین ساختمانها معمولاً یک طبقهی اصلی بلند و یک طبقهی شیروانی کم ارتفاع را در برمیگیرند. ویلای روتوندا (Villa Rotonda)، معروفترین اثر پالادیو به حساب میآید. او همچنین پنجرهی پالادین را رواج داد که به کمک آن نور بیشتری نسبت به طاقها و پنجرههای معمولی داخل ساختمان میشد.
معماری رنسانس در فلورانس
شهر فلورانس را مهد رنسانس به حساب میآورند و این موضوع در مورد معماری رنسانس نیز صدق میکند. ترکیب ویژگیهایی همچون ثبات سیاسی، رفاه، شکوفایی و سرمایهگذاری در هنر باعث شد تا معماران بتوانند رویکرد جدید محققانهی خودشان را در طراحی ساختمانها به کار بگیرند و در عین حال خاندان ثروتمندی همچون مدیچی نیز از آنها حمایت میکردند. دلیل دیگری که شهر فلورانس رهبریِ تغییر به سمت ایدهآلهای سبک رنسانس را برعهده داشت، این بود که ایتالیا هیچگاه به طور کامل از سبک پیشین، یعنی گوتیک استقبال نکرد. سبک کلاسیک همواره در دوران قرون وسطی نیز الهامبخش هنرمندان بود و همچنان به عنوان الگوی معماران رنسانس باقی ماند. کاخ پیتی، یکی از بناهای بزرگ و تأثیر برانگیز شهر فلورانس محسوب میشود و چندین موزهی مهم را در خود جای داده است.
معماری رنسانس در رم
شهر رم، پایتخت دوم رنسانس و یکی از مهمترین مراکز فرهنگی و معماری در این دوره به شمار میرفت. سبک رنسانس رومی تفاوت چندانی با معماری رنسانس در فلورانس نداشت؛ اما میتوان گفت که بیشتر حامیان آن در رم، صاحبمنصبان کلیسای کاتولیک بودند و بیشتر ساختمانها کارکردی مذهبی داشته یا به عنوان کاخ از آنها استفاده میشد. همانطور که بالاتر گفتیم، کاخ فارنیسه یکی از مهمترین کاخهای دوران رنسانس پیشرفته در رم به حساب میآید که گاهی آن را با ویلای فارنیسه یا همان ویلای کاپرارولا اشتباه میگیرند که در مرحلهی رنسانس پسین به آن اشاره شد.
معماری رنسانس در ونیز
سبک رنسانس در ونیز با ساخت بناهای گوتیک مهمی همچون کاخ کادورو (Ca’ d’Oro) و کلیسای فراری (Basilica dei Frari) همراه بود. این مرحله از معماری نشان میدهد که اثرات سبک گوتیک و بیزانسی در مقایسه با شهر فلورانس و رم، مدت زمان بیشتری در ونیز دوام آورد. معماری این دوره در ونیز بیشتر بر پایهی آثار آندرا پالادیو بود که طراحی بعضی از تأثیرگذارترین بناها در شهرهای مختلفی از ایتالیا را بر عهده داشته است. کلیسای سان جورجو ماجوره (Church of San Giorgio Maggiore) و کلیسای ایل ردنتوره یا همان منجی مقدس (Il Redentore) در ونیز، از جمله آثار پالادیو و ترکیبی از سبک معماری رنسانس و پالادیان به شمار میروند.
گسترش سبک رنسانس در اروپا
خارج از ایتالیا، بسیاری از نقاط همچنان به سبک گوتیک وفادار بودند و در نتیجه روند انتقال آنها به سبک بعدی یعنی رنسانس، کندتر پیش میرفت. به همین دلیل معماری رنسانسِ غیر ایتالیایی، ترکیب جالبی از عمودی بودن و پیچیدگیهای گوتیگ (به همراه برجهای آن) و سادگی رنسانس را به نمایش میگذارد. رهبر معماری رنسانس در اروپای شمالی، فرانسه بود و نوع رایج ساختمانها در این کشور، «شاتو» (chateau) نام داشت که به معنی عمارت کاخمانند میباشد. قلعه شامبورد یا همان شاتو دو شامبور (Château de Chambord) در قرن ۱۶ میلادی بنا شده و در آن ساختارهای سنتی قرون وسطی فرانسوی را با ساختارهای کلاسیک رنسانس ترکیب کردهاند. با توجه به معماری رنسانس فرانسوی متفاوت آن، این قلعه به راحتی قابل شناسایی است.
اختراع دستگاه چاپ فشاری باعث شد تا تکنیکها و سبکهای معماری رنسانس به سراسر اروپا انتقال پیدا کند. اثر تازه کشفشدهی ویترویوس در این دوره به چاپ رسیده بود و در عین حال، بسیاری از کتابها و مقالههای تأثیرگذار دیگری هم انتشار پیدا کردند. «ده کتاب در باب معماری» اثر آلبرتی و «هفت رسالهی معماری» از سرلیو (Serlio) در این دوره مخاطبان بسیاری داشتند و به توسعهی موج جدید احیای شیوههای معماری کلاسیک کمک کردند. مدتها پس از اتمام دوران رنسانس، معماران بسیاری همچنان تحت تأثیر ایدئولوژیهای آن بودند. معماران آمریکایی همچون «ریچارد موریس هانت» در قرن ۲۰ میلادی، خانههای بزرگی را طراحی کردند که به کاخهای دورهی رنسانس در ایتالیا شباهت داشت.
درباره نویسنده
نویسنده