آسیب شناسی معماری معاصرایران
معماری، هنری است که با چشم داوری میشود. هر تلاش تجسمی برای رواج نمادهای شاعرانه و هندسی پیچیده در معماری، اگردر خودپیامی نداشته باشد؛ بیهوده است.
از ورود معماری مدرن به ایران، بیش از۶ دهه میگذرد؛ اما در این مدت، بجز نمونههایی اندک، بار هنری و فرهنگی درخور و درخشانی در معماری ایران دیده نشده است.
وارطان هوانسیان (گرایش به معماری مدرن در ایران) در نخستین شماره مجله آرشیتکت درباره معماری ایران مینویسد: همه معمارانی که از غرب آمده اند؛ در برابردو بینش قرار گرفتند.
۱) آیا باید از گذشته تقلید نمود و آثار ارزشمند معماری را بازآفرینی کرد؟
۲) و یا آینده را بنگریم و معماری را با سبک نوین آن سازش داد؟
از سوی دیگر، گروههایی نیزهستند که معماری سنتی را چه به شکل همان طراحی اولیه وبدون تغییر «hard» و چه به شکل امروزین «soft» یکسره کنار گذاشته اند و از معماری غربی تقلید میکنند.
گروه دیگر از معماران هم مانند بهرام شیردل و میرمیران به دنبال زیبایی شناسی دراماتیک هستند. میرمیران با طرح پروژههای موزه ریاست جمهوری، طرح فرهنگستانهای ایران و طرح کتابخانه ملی سبک دراماتیک، متدولوژی معمارانه هنر خود را نشان داده است.
در یک نمای کلی، معماری امروز ایران در سردرگمی و بلاتکلیفی برسر دوراهی میان انتخاب منبع الهام یا تعلق به یک گرایش خاص قرارگرفته است.
با این همه، مشکل معماری درحال حاضر فقط در گرایش به سبک نوین یا سنتی معماری هم نیست. بلکه ایراد در این است که، از هیچ کدام آگاهی درستی به جامعه ارایه نشده. همچنین یکی دیگر از ایرادهای حل نشده معماری معاصر، نبود پیوند منطقی میان معماری سنتی با سبک نوین است. به چند دلیل…
۱ – نبود رسالههای تخصصی در خصوص معماری ایرانی وکاربرد نماد هاو طرحهای ترسیم شده قدیمی ومنحصر شدن دانش معماری ایرانی، به اطلاعات شفاهی استادکاران سنتی (انتقال سینه به سینه تجربیات) که فقط در فن بنایی یا اجرای تزئینات تخصص دارند (البته تعداد این استادکاران نیزبه علت کهولت سن در حال کم شدن است). براساس مطالعاتی که دانشمندان روس در خصوص معماری ایرانی انجام داده اند درگذشته تناسبات فضاها، ابعاد سازههای اصلی و حتی جزئیات ساختمانی براساس روشها و محاسبات بسیار دقیقی صورت میگرفته که امروزه در هیچ یک از کتب متعدد تألیف شده معماری ایران در داخل حتی اشارهای به آنها نشده است.
۲- در مورد معماری به اصطلاح مدرن غربی نیز باید پذیرفت تاکنون در ایران هیچ مرکز تحقیقاتی تاسیس نشده که به طور جدی و اختصاصی در مورد یکی از دوره ها، سبکها و یا فرهنگ معماری اروپایی به شکل تخصصی کار شده باشد، درصورتی که در کشورهای پیشرفته جهان صدها مرکز مطالعات اختصاصی در مورد هنر، ادبیات و معماری ایران وجود دارد.
۳- نکته دیگراینکه در دانشگاههای ما تا حد تأسف باری آموزش معماری محدود به جهان معاصر شده است. به همین دلیل
دانشجویان معماری به جای آشنایی واقعی با نظریه ها، متدولوژیهای طراحی و مبانی مهم و مفید معماری معاصر، مجذوب ظواهر وتصاویر رنگی پروژهها شده اند. همچنین در محیط دانشگاهی، به دلیل نبود بحثهای جدی نظری یا تجربیات عینی در زمینه شناخت تکنولوژی و مصالح از دیدگاه هنری در خصوص معماری ایرانی، دانشجویان بیشتر به سبکهایی غربی متمایل شده اند. بازتاب این همه در معماری امروز ایران گرته برداریهای بازاری و نامفهوم ازمعماری غربی و غفلت ازداشتههای معماری بومی و به روز رسانی تجارب کذشتگان شده است.
۴- ساختمانهای کوچک برای جذب ایدههای خلاقانه در خصوص معماری ایرانی به مسابقه گذاشته شوند، فقط دانشجویان معماری از این طریق میتوانند کسب تجربه عینی کنند.
نکته آخر اینکه معماری سنتی لزوما به معنی کهنه کرایی نیست. معماران ایرانی، چه در دوره باستانی هخامنشی و چه دردوره اخیر قاجار نشان داده اند که چگونه با به کارگیری عناصر متعلق به معماریهای بیگانه و حفظ اصالت معماری ایرانی توانستند آثاری خلق کنند که با روحیه و فرهنگ مردم ایران زمین سازگار باشد. وآنرا در خدمت رفع نیازهای زیستی آنها بکاربگیرند. در حال حاضر نیزبااجرای سندهای بالادستی اصول معماری ایرانی میتوان دوره جدیدی ازمعماری ایرانی را پایه گذاری و تاحدودی در انتفال فرهنگ و تمدن ایرانی به نسلهای آینده گامهایی برداشت.
صداوسیما
درباره نویسنده
نویسنده