د٫ اردیبهشت ۱۰ام, ۱۴۰۳

معماری در ایران به سمت آشنایی‌زدایی رفته است

علی جابری معمار و دانش آموخته رشته معماری و پژوهشگر دکتری تخصصی معماری، دانشگاه شهید بهشتی است که طراحی پروژه خانه پلاک ۱، گلپایگان، اصفهان،طراح و معمار مسئول پروژه خانه شماره ۱۱، اصفهان، سپاهانشهر، طراحی و نظارت برج مسکونی باغ بهار، ازگل، طراحی بام و معماری داخلی مجموعه تجاری فرهنگی باغ صبا، طراحی برج هتل پنج ستاره آماردا، آمل،طراحی مجموعه مسکونی عظیمیه را بر عهده داشته است. وی مشاور معماری فولاد مبارکه اصفهان از ۱۴۰۱ تاکنون است. با جابری مصاحبه ای داشته ایم که در ادامه می توانید مطالعه فرمایید.

لطفا درباره خانه شماره۱۱  برای خوانندگان ما توضیح دهید؟

خانه شماره ۱۱ در محله ای است که متوسط رو به بالاست . زمین به مساحت ۳۱۲ متر مربع بود ،قسمت هایی که از خیابان به آن دسترسی داشتیم ،سمت شرق و غرب بود.

درخواست کارفرما ۷۰ درصد بنا بود با توجه به ارتفاع مجاز در آن منطقه خواستار طراحی بنا به شکل  دو طبقه یک طبقه همکف و یک طبقه روی همکف بودند. کارفرما چون دو فرزند داشتند تمایل داشتند فضا به گونه ای طراحی شود که بعدا محل سکونت فرزندان انان بعد از ازدواج شود. یک طبقه هم برای خانواده فعلی در نظر گرفته شود. طبقه همکف را برای خانواده اصلی با توجه به اینکه نمی خواستند دسترسی شان به حیاط را از دست ندهند در نظر گرفتیم و دو طبقه برای فرزندان. چالشی که بود با توجه به مساحت  طبقه همکف و اینکه پارکینک هم در لابی قرار می گرفت فضای باقی مانده مسکونی که ۱۱۰ بود برای خانواده فعلی اندازه نبود. بنابراین از پتانسیل فضا که در منطقه ای کوهستانی و شیب دار بود استفاده کردیم شیب با توجه به صفر صفری که شهرداری از کوچه شرقی می داد منجر به این می شود که تراز همکف علنا مثبت یک و بیست نسبت به ضلع غربی قرار گیرد. یعنی یک طبقه باید بالا می رفتیم . تراز دیگری را در زیرزمین ایجاد کردیم اما کیفیت کافی را ایجاد نمی کرد چون نور کافی نداشت ، تصمیم گرفتیم فضایی به شکل گودال باغچه درست کنیم که هم به لحاظ دید و منظر زیرزمین را نجات دهد، هم نورگیری زیرزمین را تامین کرد. همراهی کارفرما باعث شد که بتوانیم خوب پیش برویم.

از دیگر سو با توجه به اینکه معتقدم هر پروژه ای  باید اندازه خودش، خودش را نشان بدهد و نیاز برای برجسته کردن پروژه نبود با توجه به نگاه انتقادی که به شهر دارم نما از نظر من نباید با پوسته شهر تداخل داشته باشد. تقریبا هیچ نماسازی ندارد و هرچیزی درون پروژه است بیرون هم دیده می شود. باتوجه به اینکه هردوهمسایگی ضلع شمالی و جنوبی ساخته شده بودند سعی کردیم از متریال هایی که آنها بکار برده بودند، یعنی از اجر استفاده کنیم. رنگ آجر نمای همسایه جنوبی قرمز و شمالی تقریبا گلهبی رنگ بود که با تصویربرداری از نمای غرب و بلر کردن و ادغام کردنش به رنگ واحدی رسیدیم که پروژه را به عنوان نقطه اتصال با دو پروژه دیگر تعریف کردیم تا اینکه برای خودش ساز دیگری را ننوازد که در مجموع صدای گوشخراشی برای شهر به ارمغان آورد.  نوع چیدمان آجر نیز مهم بود؛ یکی به دلیل کوچک بودن مقیاس و اینکه میزان سادگی هم بیش از اندازه توی چشم نزند سعی کردیم رنگ آجر طیفی از نور خورشید را ایجاد کند.

لطفا با توجه به اینکه در مقطع کارشناسی ارشد درباره معماری و سلامت روان کاربران کار کردید، درباره تاثیر معماری بر سلامت روان شهروندان برای خواندگان ما توضیح بفرمایید

یک دیدگاه از دیدگاه معماری است و دیگری این که در جامعه کنونی ما معماری چقدر می تواند تاثیر بگذارد. در زمانی که کلان شهرها شکل گرفته اند موج مهاجرت از شهرهای کوچکتر و روستا ها به وجود آمده است که  منجر به ساخت و ساز بیشتر و تقاضای بیشتر برای اجاره نشینی شده است این فقط برای ما نیست. در حوزه شناختی حس آشنایی مهم است که مغز با ارامش بیشتری روبرو می شود . شما وقتی در کوچه خودتان قدم می زنید  احساس آرامش دارید حتی در شب. درحالی که اگر به شهر بزرگ دیگری بروید و بخواهید در شب حرکت کنید نسبت به افرادی که در آن شهر ساکن هستند، احساس امنیت کمتری دارید. در گذشته محله هایی داشتیم که مردم همدیگر را می شناختند اما وقتی که منازل موقتی به وجود می آید حس تعلق را به میزان زیادی کم می کند. زمانی که انبوه سازی می کنید نام بردن از اینکه یک پروژه را برای همه کاربران آن متناسب با روحیاتشان بسازید بسیار سخت خواهد بود . وقتی برای ۶۰  واحد طراحی می کنید ۶۰ خانواری که می آیند باهم یکی نیستند و ممکن است برای برخی از آنان این فضا اضطراب ایجاد  کند در این حوزه معماری نمی تواند مشکلی را حل کند و سیاست های کلان تری وجود دارند.

در یک سری از موارد کارفرما شهر را مورد نظر قرار نمی دهند همه فکر می کنیم ما درست می گویم و پروژه من باید معیار باشد و بقیه از روی من مشق کنند. این چیزی است که در کشورهای پیشرفته دنیا کمتر پروژه مسکونی می بینید که در مسابقات معماری  شرکت کنند. آنها به این نتیجه رسیده اند که الگو در بدنه شهری اهمیت زیادی دارد در پروژه های مهم شهری برای موزه ها یا در ساختمان های تجاری بلند مرتبه طراحی خاص مد نظر قرار می گیرد، بنابراین در پوسته شهری و برای بناهای مسکونی الگوی واحدی وجود دارد و از این آشوبی که در تهران شاهد هستیم که خط اسمان یکسان نیست یا متریال یکپارچه ای نیست و در نتیجه اضطراب را بیشتر می کند، خبری نیست.

معماران در ایران در مسیر آشنایی زدایی حرکت می کند در حالی که ایجاد آشنایی باعث کاهش اضطراب می شود و فرد نمی تواند با محیط ارتباط برقرار کند معماران بد و دانشگاه های بدی نداریم اما وقتی معماران وارد بازار کار می شوند شرایط اجتماعی جامعه آنها را به سمتی می روند که پروژه های خوبی را رقم نمی زند اگر تک پروزه های خوبی هم کار شوند الگو وار نیستند که ادامه پیدا کنند.

درباره نویسنده